آقایان، خانمها، از شما می پرسم آیا با توجه به توضیحات بالا می توانیم بگوییم مسائل اقتصادی اسلام عاطفی است؟! احساساتی است؟!
در روایتی آورده شده است که: حضرت امام جعفر صادق (ع) از اسحاق بن عمار پرسید: ای اسحاق زکات مالت را چه کار کردی؟ گفت : یابن رسول ا…. مومنین می آیند و (به اصطلاح ما) گونی گونی میبرند. معلوم می شود مرد ثروتمندی بوده است. حضرت شدیداً پرخاش کرده و با تعجب فرمودند: ای اسحاق، نمی بینم تو را، مگر اینکه ذلیل کردی انسان هایی با ایمان را. تو با خدا محاربه کردی.
به این ترتیب اگر کسی بگوید: صبر کن تا فقر، انسانی را مجبور کند که بیاید و بگوید آقا من ندارم، به من کمک کن، این شخص با خدا در حال جنگ است، و بزرگترین معصیت را مرتکب شده است. آیا با این حال می توان گفت: اقتصاد، در اسلام اخلاقی است؟ احساساتی است؟ عاطفی است؟ انشاا… در فقر زدایی تاخیر نکنیم و از این ایدئولوژی و از این مکتب، بیش از این شرمنده نباشیم.
دقت کنیم که چون این روایات حقوقی است، می توان بر روی آنها فتوی داد. اگر در جریان فقرزدایی کاری کنیم که آبروی آن فقیر برود، با خدا جنگ شده است. در ارتباط با فقر و فقرزدایی باید حرکتهای جمعی انجام پذیرد! در آن دورانی که امپراتوری روم و ایران قانونی برای کارگری که به دوران پیری برسد نداشتند، علی بن ابیطالب(ع) ایستاده بودند و پیرمردی نابینا، در حال عبور گدایی میکرد. حضرت امیرالمومنین(ع) سوال کردند این چیست؟ (و نه این کیست؟) یعنی پدیده گدایی یعنی چه؟ از اینجا می توانیم احساس کنیم که گدا در زمان علی بن ابیطالب(ع) نبوده است، و الا ایشان تعجب نمیکردند، در این صورت احتمالاً می فرمود: ببرید و مثلاً کارش را انجام دهید فرمود: ما هذا؟ این چیست؟ گفته شد: یا امیرالمومنین، یک مرد مسیحی است. جای حیرت است که در آن زمان علی بن ابیطالب(ع) چکار می کرد؟! هنوز منطق اسلام فهمیده نشده بود که در اصل حیات، مسیحی، یهودی، زرتشتی، مجوس، شنتو و بودا نداریم؛ همه مساویند. مسئله “کرمنا بنی آدم” است. خدایا! علی(ع) در میان آنان چه می کرد؟! رجل نصرانی! جواب را نگاه کن! در حقیقت جواب، همان سؤال است، علی بن ابیطالب(ع) گفت: این چیست؟ «فقال: استعملتموه فاذا کبر و عجز منعتموه انفقوا علیه من بین المال». این مرد در روزگار جوانی، در جامعه شما کار کرده است. دقت کنید! تکیه بر کار خیلی حساس است. نه در مدونه قانون ژوستینین رم که بسیار قانون مهمی است، و نه در قانون یونان که سولون پدرِ مادر افلاطون وضع کرده بود، در خصوص ارزش کار از این خبرها نیست. حضرت امیرالمومنین (ع) فرمود: شما از این مرد کار گرفتهاید، در جامعه کار کرده است، حال که به دوران کهنسالی رسیده است، او را از معاش و از حیات محروم کردهاید؟! او از بیت المال مقرری دارد. مقرری اش را به او پرداخت کنید. نه اینکه جمع کنید! جمع کنید نیست. انفقوا علیه من بیت المال. یعنی حیات قانون دارد. این انسان، از بالا که آمده، حق حیات را با خودش آورده است. از شکم مادر که بیرون آمده، بر پیشانی اش نوشته شده که این موجود حق حیات دارد. الان مدیر جامعه شما، من (علی ابن ابیطالب) هستم. زمامدار شمار من هستم. ببرید و مقرری اش را به او بدهید.
یک روز پس از اتمام نماز، پیامبر اکرم(ص) دعا می کردند. اشرف موجودات و نزدیکترین انسان به خدا، در حال نیایش با ایزد یکتا گفت:«اللهم بارک لنا فی الخبز» خدایا نان ما را مبارک فرما. (نان به عنوان اقتصاد است) یعنی: توفیق بده اقتصاد مان را عاقلانه تنظیم کنیم، عدالت برگزار شود. «فلولاالخبز ما صلینا و لا صمنا ادینا فرائص ربّنا» اگر برای ما نان نباشد (یعنی فقر بر ما حاکم باشد) نه نماز می خوانیم و نه روزه میگیریم و نه می توانیم واجبات را ادا کنیم. میفرماید: پروردگارا، اصلاً حیات من وابسته به نان است. توفیقم بده اول مسائل نانم را تنظیم کنم. بعد شروع کنم به حرکت تکاملی خود. البته مسائل اقتصادی و قوانین اقتصادی اسلام زیاد است. این مختصر برای رد نگرش آنان که معتقدند فقر در اسلام امضاء شده است، بیان گردید.
در اینجا یک مطلب فوق العاده با اهمیت وجود دارد که آن را بطور مختصر مطرح می کنم. همه شما میدانید، به آن گونه ای که اسلام به خون ارزش و اهمیت داده است، هیچ مکتب و عقیده ای، این توجه را نداشته است. یک انسان مساوی است با همه انسانها، مخصوص اسلام است، و این مسئله در هیچ یک از مکاتب شرقی و غربی دیگر یافت نمی گردد. قرآن می فرماید: ما مقرر کردیم بر بنی اسرائیل (که دنباله روی حضرت ابراهیم بودند و ما مسلمین هم دنباله روی حضرت ابراهیم هستیم) که اگر کسی یک انسان را بدون عنوان قصاص یا فساد در روی زمین بکشد، مثل این است که همه انسان ها را کشته است و اگر یک نفر را احیا کند، مثل این است که همه انسان ها را احیا کرده است. من فرمولی بالاتر از این برای عظمت جامعه آدمی سراغ ندارم. یک انسان یعنی صد میلیارد، هزار میلیارد و هر قدر انسان که بر روی کره خاکی قدم گذاشته و قدم خواهد گذارد و تا آخرین فردش مساوی یک انسان است، از نظر عظمت.
حال پس از این مقدمه، به این مسئله فقهی پیرامون موضوع بحث دقت فرمایید: فقها مطرح کردهاند و نه کتاب های اخلاقی. صاحب جواهر، شیخ طوسی و امثال این فقهای بزرگ فتوی داده اند. اگر کسی مضطر باشد به یک طعام و غذایی که در دست دیگری است، گرسنگی من هم به حد اضطرار رسیده است، یعنی، اگر نخورم مردنی هستم. بر دارنده طعام واجب است که آن را در مقابل دریافت وجه عادلانه به مضطر بفروشد، و بر مضطر نیز واجب است که آن را بخرد، زیرا مسئله جان در کار است. اگر دارنده طعام که مضطر نیست آن را نفروخت و یا با اختیار نیز طعام را واگذار نکرد، بر مضطر واجب است به شکلی نان را از چنگ او در آورد. مثلاً با ضمانت مثل یا قیمت آن را غصب کند. یعنی: بعداً یا مثل طعام و یا پولش را به مالک بدهد. تاکید می کنم! باید طعام را با ضمانت مثل یا قیمت به هر شکلی است از او بگیرد! و حتی بدزد! می گویند اگر نتوانست، باید گلاویز شود. (لیکن نه از اول با قصد کشتن) و طعام را بگیرد و زندگی خود را نجات بدهد. اگر در این درگیری«قتل المالک فدمه هدر و ان قتل الجایع فمظلوم مذموم» اگر در این کشاکش صاحب طعام بمیرد، خونش هدر است. و اگر مضطر بمیرد، مظلوم مرده است. خونش به گردن مالک طعام است. فقه است، احساسات خام و ابتدایی نیست و این فتوی را در آن مکتب داده اند که فرمود: اگر یک نفر یک انسان را بکشد، مثل آن است که تمام انسانها را کشته است. چرا در اینجا تجویز کرده که اگر مالک کشته شد خونش هدر است؟
البته ممکن است این فتوی جای دقت بیشتر داشته باشد البته فتوایی است که بنده از ? – ? نفر از فقها با دلائل مربوط استخراج کرده ام.
مطلبی را که در پایان بحث عرض می کنم از عبدا…. و صافی است که می گوید: امام محمد باقر(ع) از قول پیامبر اکرم (ص) فرمود: کسی که شب را صبح نماید، درحالیکه همسایه اش گرسنه است، به من ایمان نیاورده است. ممکن است فردی که ساکن خیابان نیاوران است با توجه به این حدیث بگوید الحمدا… دور و بر ما گرسنهای نیست. لیکن باید به او گفت هم اکنون همسایه شما آن انسان خرمشهری، آن خانواده دهلرانی، خراسانی، آذربایجانی، شیرازی و انسان های آن سوی مرزهای کشور پهناورمان باشند؛ زیرا که با پیشرفت تکنولوژی، جوامع به هم نزدیک شدهاند، انسانهای غریبه دیروز، امروز آشنایان نزدیک گشتهاند. باید بصیر بود!
خداوند بر اهل هیچ آبادی که گرسنه ای در آنجا آرمیده است، نظر نخواهد کرد. کدام نظر؟ اگر خداوند نظر خود را از کسی قطع کند چه می شود؟ دعای کمیل را بیاد آورید، امیرالمومنین(ع) عرض کرد: خدایا، گیرم که بر سوزندگی دوزخ تو تحمل و شکیبایی کنم، اما چگونه بر گردانیدن نظر تو از من صبر نمایم! یعنی: بر آن نظری که خواهد گشت چگونه صبر کنم!
خلاصه کلام آن که اگر کسی روزی به شما بگوید، مسئله امضاء شده است، قبول نکنید. عجیب است که می گویند، احکامی است که فقط مربوط به فقر است. احکامی است مربوط به جهاد با کفار، و اگر برای اجرای احکام مربوط به فقرا خود آنان باید در جامعه حضور داشته باشند، پس بفرمایید! کفار را نیز ایجاد کنید، تا احکام مربوط به آنان به عنوان احکام جهاد جاری شود. باید متعهدانه با قضایا برخورد داشت و بدانیم اگر چیزی را می گوئیم و می نویسیم، فردای امروز و در روز قیامت باید پاسخگو باشیم. ما همواره باید «و قفوهم انّهم مسئولون» را احساس کنیم. بنابراین، مطالب را مستند بر مبنا بگوئیم و بنویسیم. بر اساس منابعی که امروز عرض شد، اگر کسی بگوید، فقر در اسلام رسمیت دارد، قطعاً از اسلام بی خبر است. حتی فتوایی را می خواهم عرض نمایم، اگر کسی در روز ماه مبارک رمضان بگوید، فقر در منابع اسلامی تثبیت شده و باید بقا و دوام داشته باشد روزه این شخص باطل است.
به هر حال، خداوند انشاءا… همه شما را موفق و موید بدارد. امیدواریم این مسائل که خیلی حیاتی است به همین سخنرانی های محض خلاصه نشود.