سفارش تبلیغ
صبا ویژن


فرکانس محرمانه -


درباره مهاجر
فرکانس محرمانه -
مدیر وبلاگ : مهاجر[197]
نویسندگان وبلاگ :
مسئول مسافرت[71]
معاون فرهنگی[2]
معاون علمی[2]
معاون اداری-مالی[2]
وحید نصیری کیا[13]
احسان آقارضایی[-2]
سعید توکلی[2]
محمد علی بیگی[0]
میهمان[6]

آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
اطلاع رسانی
جهادی 87
جهادی 88
درباره جهادی
فعالیت‏ها در جهادی
خاطرات جهادی
فقر و محرومیت
مطالب طنز
فرکانس محرمانه
وقایع
شورای هماهنگی
مؤمن جهادی
خواهران جهادی
بسیج سازندگی
فرهنگی داخلی


.::رفیق قافله::.
شورای هماهنگی گروه های جهادی
تأملاتی در باب جهادی
بنیاد فرهنگی والی
مؤسسه جهادی
بسیج سازندگی
یاوران جهادگر
جواد الائمه
مهرباران
رضوان
رازدل
آفتاب طلایی(نیک شهر)

.::همرهان::.
آنتن [35]
کتاب های سید مرتضی [177]
فلسفه و حکمت [149]
باشگاه اندیشه [137]
صالحین شیعه [62]
ماهنامه حیات [146]
ماهنامه حضور [295]
ماهنامه راه [134]
سبکبالان [102]
مجاهد [390]
ساجد [133]
نائب [355]
[آرشیو(12)]

شماره دوم نشریه هجر.آبان 88.نسخهpdf آوای مهاجر


اشتراک فصلنامه مهاجر
 
لوگوی وبلاگ
فرکانس محرمانه -

کلیه حقوق این وب‏گاه متعلق به گروه جهادی مهاجر است
Mohajer.basij@gmail.com
 RSS 

این مطلب رو بخوانید! کمی طولانی است ولی به خواندنش می ارزد!
این جا را کلیلک کنید.



نویسنده : مهاجر » ساعت 10:12 عصر روز یکشنبه 87 شهریور 24


[فرکانس محرمانه]

1. چند روز پیش مطلبی درباره جهادی در نسخه اینترنتی یکی از نشریات دانشجویی دانشگاه امیرکبیر دیدم که مقاله و نظرات ارسالی برام جالب بود. می تونید در اینجا(+) همه رو با هم ببینید. و بنا به دلایلی که به برخی اشاره می کنم فقط بطور آرشیوی همراه با دو نظر مهمش تو قسمت درباره جهادی   گذاشتم.

بگذریم که چنین عکس العمل هایی شایسته فضای دانشجویی نیست و این دلیل بر ضعف اندیشه ورزی و نظریه پردازی و تحمل عقاید مخالف و برخورد منطقی با آنها در جامعه دانشجویی است. گر چه خود بنده هم به مقاله مزبور نقدهایی وارد می دانم و این موضوع موجب نمی شود که با یک موضوع برخورد برشی داشته باشیم. آنچه مطرح شده است ناشی از یک رویکرد احساسی نسبت به سفر جهادی در بین اغلب کسانی است که بر مقاله مزبور نقد وارد کرده اند(که به نظر بنده نقدهای فوق فاقد ارزشند).

با وارد شدن سفر جهادی و نظام فکری وابسته به آن در مجموعه دانشجویی(از مجموعه های فارغ التحصیلان برخی دبیرستان ها) باید شاهد نقدهایی از این قبیل و همانند آن باشیم. نقدهایی که راه را برای رشد این حرکت در بین دانشجویان را باز خواهد کرد. و علاوه بر آن عدم تدوین(و یا حداقل مکتوب و مستند نبودن) تئوری ها و سامانه های تفکری این حرکت را بیش از گذشته روشن می کند. آنچه باید از فارغ التحصیلان این قبیل مدارس که خود را مدعی برگزاری چنین حرکت هایی می دانند پرسید که چرا تا کنون تلاشی در این زمینه ننموده اند؟ آیا واقعا به چنین حرکتی(تدوین بنیان های نظری این حرکت) نیاز نبوده است؟ اگر نبوده چرا مشکلاتی در برگزاری چنین مسافرت هایی در این جمع ها سرباز کرده است؟... بگذریم که نوشتن در این باره نیازمند فرصت و تحقیق بیشتری در این زمینه است. به هر حال کم و بیش این نیاز با توجه به ماهیت گروه های دانشجویی مشاهده شده و قدم هایی برای رفع آن برداشته شده و می شود.

2. از همه این ها جالب تر اظهار نظر دوست خوبم آقای محمد معصومی منفرد (مسئول گروه جهادی نفحات::ستاد جهادی دانشگاه امیرکبیر)  که در راستای برگزاری مسافرت مشترک با گروه جهادی امیرکبیر در استان ایلام (زردلان86) با ایشان آشنا شدم است. امیدوارم که ادامه مطلب ناشی از غرض ورزی یا مسائلی شخصی و ... نباشد که بنده حقیر هیچ گونه علقه ای نه به گروه جهادی دارم نه به مسافرت جهادی، و از همکاری با ایشان اصلا پشیمان نیستم. هر چه در دلایل مشکلات  سفر گذشته را بررسی کردم، دلیلی جز رفتارهای شخصی برخی افراد(چه در گروه مهاجر و چه در گروه نفحات) ندیدم، گر چه بخش اعظمی از مشکلات را بر عهده می گیرم.   
با این حال اظهار نظر آقای معصومی را هم چندان منصفانه نمی دانم(که در پاسخ به مقاله آقای پور فرد نوشته اند)؛  

«آن مسافرت کذا به علل متعددی که بعدا مفصلا بیان خواهد شد از جمله بدترین و بی نتیجه ترین مسافرت های جهادی برگزار شده برای هر 3 دانشگاه مذبور بوده است (از جمله در دو حوزه آموزشی و فرهنگی) البته این خود نمونه از تجربه و خطا و اصلاح در برگزاری مسافرت جهادی است که پس از آن هر سه گروه مذبور اصلاحات زیادی در سیستم خود به انجام رسانیدند از این رو برخی از گروههای فوق دلگیر شده و به سمپاشی در این خصوص پرداختند.»

منظور ایشان را به درستی از «برخی گروه های فوق» را نمی فهمم،  پس از برگزاری اردوی فوق(بر خلاف سفر ایلام) جلسه ای با حضور سه گروه فوق تشکیل شد و مشکلات برگزاری اردو بررسی شد. ولی تا کنون هنوز ارتباط صمیمانه ای بین گروه های فوق برقرار است.
همینطور منظور از «بدترین و بی نتیجه ترین مسافرت های جهادی»! شاید کم بازده بودن یا عدم کارایی ستاد و یا ... قابل پذیرش بود ولی بی نتیجه بودن و یا ...؟؟؟؟
دوست خوبم،
سفر مذکور و شیوه برگزاری آن با مشورت و تصمیم گروه های فوق(با برگزاری جلسات متعدد) صورت پذیرفت و یکی از بهترین سفرهای جهادی حداقل در قسمت خدمات بود، ولی از آن جهت که برای اولین بار بود که به این شیوه برگزار می شد مشکلاتی بروز کرد که تنها به شیوه برگزاری بازمی گشت نه برگزار کنندگان. که بسیاری از آن تجربیات در سفر امسال گروه های جهادی دانشگاه امیرکبیر و سمنان راه گشا بود. و همین طور تجربه خوبی برای گروه های جهادی که بعد از مطالعه آن مطلب بنده مصمم شدم  این دستاورها را با همکاری دوستان مکتوب کنیم.

3. به نظر بنده حقیر هدف سفر جهادی هر چه که باشد نمی تواند «حفظ جمع ارزشمند...» و «خودسازی»(حداقل در این شکل) و ...(شاهد مثال هم همین مورد که خاص هم نیست!) که البته در جمع های دانشجویی (واقعاً دانشجویی) مسئله کاملا متفاوت است. هنگامی هدف کمرنگ شد همه چیز ممکن است.
امیدوارم هدف اصیل را فراموش نکنیم ...
یا علی    



نویسنده : مهاجر » ساعت 4:59 عصر روز یکشنبه 86 اسفند 26


[فرکانس محرمانه]

1.

اول سلام

دوم اینکه این واژه بزودی از این قبیل واژه هاست...
شاید به جای بزودی بنویسیم 1 درصد احتمال داره بهتره...
من بعد به جای بزودی می نویسیم:

ان شا، الله

سوم اینکه دلیل فاصله به روز رسانی وبلاگ به دلیل مشغله زیاد بنده حقیره تو این روزای آخر ساله...
آخر سال مثل روز آخره عمره که میخوای همه کارای عقب مونده رو به یه جایی برسونی...
(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!)

چهارم اینکه وقتی زیاد درگیر یه کاری می شی ذهنت در اون مورد خاص فعال می شه!(حالا نگید بابا ذهنت کجا بود که بخواهد فعال بشه!) و هزار تا موضوع مختلف ذهنت رو مشغول می کنه می تونی درباره هر کدوم کلی مطلب بنویسی و به نظر من این خوبه! البته اگه یادت بمونه که بعداً بتونی بنویسی(که معمولا نمی نویسی!).
یکی از موارد این بود که چه خوب می شد یک عده با یک گزارش مفصل را می افتادن دوره این اتاق تو اون اتاق، این اداره تو اون اداره که بابا جون جهادی که می گن اینه! کار فرهنگی که می گن همونه یا اونه! و از این قبیل ... یه چیزی تو مایه های بازاریابی(البته فقط در لغت!!)...
که خیلی درد دوا کنه! یکیش از هزارتاش اینه که موقع نامه زدن به این ور اون لازم نیست هر جا می شینی 2 ساعت (دقیقاً) برای حاجی فک بزنی که ما کی هستیم؟ جهادی چیه؟ کلا چند چندیم؟ و... تازه آخرش حاجی بهت بگه حالا توجیح(دقیقا نمی دونم با کدوم ح هستش!) اقتصادی داره؟؟؟؟؟؟؟؟  بعد 1 ساعت دیگه فک بزنی که توجیح اقتصادی هم داره!(اگه بخوای ثابت کنی توجیح اقتصادیش مهم نیست 1 ساعت بیشتر وقت بذار با درصد موفقیت کمتر)
گر چه از یه جهت ممکنه آسیب داشته باشه!(بعدا می گم!) 
اطلاع رسانی!تبلیغ!مستند سازی!
روی سه واژه بالا فکر کنید! خیلی مهمه!(فرصت کردم شرح مفصل می دهم!)
2.
حاجی قضیه عرصه یابی رو هواس!
آقا جون!(با توام! همونی که پیش قراولی رفتی!) جونه هر کی دوست داری هر چه زودتر یه تماس بگیر!
3.

گزارش تموم شده(83 صفحه) یکی باید پیگیر صحافیش باشه!

4.

هر کی اومده جهادی(مهاجر)!
کتاب خاطرات اولی(سفر به جزیره ناشناخته-کتاب دانشجویی) می‏خواد تجدید چاپ بشه!

اگر خاطره داری بفرست!
5.
چند تا پست دارم آماده می کنم!
ان شاء الله سریعتر می گذارم...

6.
در باره فرکاس هم بعداً می‏گم!!!!!!
7.

طولانی شد ولی عیدی ربیع الاول ما به شما:

اهتمام به امور مسلمین

من مواعظ النبی صلى الله علیه وآله وسلّم:
من أصبح من أمتی وهمّته غیراللّه فلیس من اللّه ومن لم یهتمّ بأمور المسلمین فلیس منهم ومن أقرّ بالذل طائعاً فلیس منّا أهل البیت.

(تحف العقول صفحه 47)
هر کس که صبح کند درحالى که در انگیزه‏ها و نیت‏هایش رضاى الهى نقش و تأثیر نداشته باشد، جزء جنداللّه و عاملان للّه، محسوب نمى‏شود و هرکس که صبح کند و نسبت به مصالح و مفاسد مردم و جامعه مسلمین بى‏تفاوت باشد در زمره مسلمین واقعى، به حساب نمى‏آید.
اهتمام به امور مسلمین مصادیق مختلفى دارد. مصداق اعلایش اهتمام به امور امت اسلامى و عزت و اقتدار و حکومت مسلمین است و مصداق دیگرش رسیدگى به حوائج ضعفاء و مستمندان است. هرکس که با رغبت تن به ذلت دهد از ما اهل بیت نیست. باید دانست که تسلیم با ذلت، تنها در مقابل قدرتمندان سیاسى نیست بلکه ذلت در مقابل ثروتمندان و سرمایه‏داران را نیز شامل مى‏شود. انسان نباید براى حرص و طمع و حطام دنیوى، خود را ذلیل کند. در روایتى وارد شده است که مؤمن همه چیز را مى‏پذیرد جز ذلت را.

 



نویسنده : مهاجر » ساعت 7:39 عصر روز دوشنبه 86 اسفند 20