اشاره:
نشریه مؤمن جهادی، تهیه شده در کمیته فرهنگی موسسه جهادی، به چاپ رسیده است. این نشریه تاملی پیرامون مفهوم مؤمن جهادیست و شامل مقالاتی در این باب است. برای آشنایی بیشتر با این نشریه، سرمقاله آن را در زیر آورده ایم. قصد داریم به امید خدا مطالبی از این نشریه را به صورت منتخب در اینجا ذکر کنیم.
سرمقاله نشریه مؤمن جهادی
در روزگاری که در آن به سر میبریم، صحبت از برخی مفاهیم بلند دینی، برای گروهی ترسیم راهی غیر قابل پیمودن است و برای گروهی دیگر مفهومی انتزاعی و به دور از مصداق جلوه مینماید. این در حالی است که دین به عنوان یک مجموعه کامل برای سعادت انسان، تنها زمانی میتواند او را به سرمنزل نهایی هدایت کند که تمامی مفاهیم و دستورات آن در زندگی انسان جاری گردد. دین با تمامی مختصّات خویش میخواهد قلّههایی برای این انسان صاحب اختیار ترسیم کند و راه رسیدن به این قلّهها را برای او به تصویر کشد. اینک او مختار است که به درّهها قانع بماند و یا عازم صعودی سعادت بخش شود...
هر عقل حقیقتجویی با اندکی تأمّل در خود و پیرامون خود و با مقایسه نوع آدمی با دیگر مخلوقات، به یک حقیقتِ واحد دست خواهد یافت. این حقیقت واحد چیزی جز آن نیست که انسان با این وسعت استعداد و پیچیدگی، مسلّما راه بیکرانهای در پیش روی خود دارد و باید بالهای خویش را برای پروازی طولانی در آن بسازد و نیرومند کند. این انسان جز با رفتن و پرواز، به حقیقت انسانی خود که همان مقام خلیفه اللّهی پروردگار است، نمیرسد. او باید برود که اگر بماند شاید از حیوان نیز پستتر شود و انسانیّت خود را به فراموشی بسپارد.
راه طولانی انسان -که آه از نهاد اولیای الهی نیز بلند کرده است- و حرکت او از فرش تا عرش، حقیقتی میطلبد که حرکت تنها با آن حقیقت میسّر است. حقیقتی که لحظهلحظه ارزشمند و بیبازگشت انسان را در تجارتی پر سود معامله کند و جان او را تعالی بخشد.
این حقیقت چیزی جز «جهاد» در راه خدا نیست. جهاد آنجا مطرح میشود که آدمی علاوه بر تسلیم بودن در مقابل امر پروردگار و دل در محبّت او نهادن، بخواهد این عشق را به وادی عمل بیاورد و وفای خود را به محبوب اثبات کند؛ چراکه عشقِ بدون عمل و محبّتِ بدون طاعت ادّعایی بیش نیست. اینجاست که جهاد آغاز میشود؛ امّا تا سر منزل مقصود راه طولانی است و بیپایان...
با تأمّلی در واژه جهاد در مییابیم که جهاد از ریشه «جُهد» است1. «جُهد» به معنای وُسع، قدر، توان و طاقت است. در این صورت «مُجاهد» به کسی گفته میشود که هر آنچه از قدرت و طاقت و نیرو به کف دارد در راه هدف مقدّس خویش که همان رضایت پروردگار متعال است، به کار گیرد. چه مجاهده او در دفع دشمن ظاهری باشد و چه در جهاد با نفس و شیطان با آخرین وسع و قدرت.
چنین جهادی که در راه محبوب باشد مستحقّ هدایتی بر روی هدایت است: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»2 که جهاد هم خود هدایت است و هم موجب هدایت به راههای قرب حقتعالی میگردد.
با این اوصاف باید لحظهلحظه و ثانیهثانیه عمرمان در مبارزه بگذرد؛ مبارزه با آنچه مرا از حرکت باز میدارد و به خود میخواند. مبارزهای ابراهیمی با تمامی بتهای درون و برون...
با جهاد است که مؤمن حقّا مؤمن میشود. مؤمنی که هم با خصم درون در پیکار است و هم برای از پا انداختن خصم بیرون سر از پا نمیشناسد و مشتاق عرصه نبرد است.
آری، مؤمن جهادی مشتاق عمل به تکلیف است و آنچه این اشتیاق را در او پرورانده طلب رضای حضرت حق است نه سبکی یا سنگینی تکلیف. او تمامی سرمایه و توان خود را به میانه میدان آورده و خود را در معامله با خالق بزرگ میبیند نه مخلوقهای خُرد و ناتوان. از مال و جان خویش مخلصانه برای حفظ دین سپر میسازد تا گزندی به حریم آن وارد نشود. این چنین مؤمنی است که شایسته مقام خلیفه اللهی است چراکه بیتفاوت نیست، نشسته و قاعد نیست؛ تشنه عبادت است و حریص بر خدمت، از دین خدا غافل نیست و مشتاق تبلیغ آن و هدایت مردمان است. چنین مؤمنی روزی پرکار و شبی پر اشک دارد چرا که باید رزق روز خود را در شب بگیرد و از لحظه انس و خلوت، مرکبی راهوار برای تلاش و جُهد روز بسازد.
چه کوتهبین اند کسانی که مصداق جهاد را تنها در صحنه نبرد مسلّحانه میبینند و به این بهانه از زیر بار تکالیف بزرگ شانه خالی میکنند. از تکلیفی که همه در برابر یکدیگر داریم تا مسئولیت ما در برابر زمینها و چارپایان3. مگر میشود این همه تکلیف را در برابر خویش ببینیم و به جای تمسّک به جهاد، راه بیتفاوتی در پیش بگیریم؟ میشود سر به کاری فرو ببریم تا کارهای دیگرمان را نبینیم؟ آری، آنان که حقیقت انسانی خویش را یافتهاند، ننشستهاند که ایستادهاند.
پروردگارا همّتهای بلند به ما ارزانی دار که مشتاقانه به سوی جهاد در راه تو بتازیم...
همّتهای بلندی همچون یارانِ اباعبدالله(ع) که به خاطر امام و ولی خویش، مجاهدانه سر و جان خود را سپر بلا ساختند...
پی نوشت:
1- جهاد از نظر لغوی از ریشه «جَهد» به معنای سختی و مشقّت نیز میباشد امّا معنای مناسبتر و کاملتر آن از ریشه «جُهد» اخذ شده است.
2- عنکبوت، 69
3- «اتَّقُوا اللَّهَ فِی عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ فَإِنَّکُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِم»، «تقوای خدا پیشه کنید در حق بندگان و شهرهای او؛ که شما مسئولید حتی در برابر سرزمینها و چارپایان» (نهج البلاغه، خطب? 167)
نویسنده : مهاجر » ساعت 1:40 عصر روز شنبه 87 دی 7