اشاره:
بالاخره این ویژنامه هم تمام شد. از قبلی خیلی بهتر است. دیگران باید نظر بدهند. خودم که می گویم از قبلی خیلی بهتر است. سرمقاله اش را در زیر آوردم. بقیه مطالبش را هم شاید هر چند وقت یک بار بگذارم این جا.
پرسشهایی که باید نو شوند
نگاهی دوباره به چند مشکل حرکتهای جهادی
1. ارزش هر چیزی در نزد آدمی به اندازه معرفتی است که به آن دارد. چه بسا انسان وسیله را دارا باشد و یا اقدام به امری کند، لیکن به واسطه عدم شناخت از آن نتواند بهرهای در حد آن ببرد. جهادی نیز از این قاعده جدا نیست.
اگر آن را فقط برای پر کردن اوقات فراغت بخواهیم یک بهرهای دارد، و اگر جهاد در راه خدا بهرهای دیگر. و این کجا و آن کجا!
شناخت و معرفت به حرکت جهادی باید یکی از اولویتهای جهادگران باشد. این معرفت باید نتیجه و اثری در عمل داشتهباشد، اگر تزئینی و نمایشی نباشد.
2. چرا جهادی؟
این سوالی است که گروههای جهادی از ابتدا خود را با آن مواجه دیدهاند. گویی این سوال همراه با مسافرتهای جهادی متولد شده است. جهادگران هم سعی کردهاند برای رهایی از این پرسش چندوقت یکبار پاسخی برای آن دستوپا کنند. شاید هرگروهی بنا به پاسخی که به آن میدهد روش و رویکردی متفاوت در برابر جهادی پیدا میکند.
به نظر میرسد این سوال اشتباهی مطرح شده است. و جهادیها خودشان در دام آن افتادهاند. به جای چرایی جهادی باید از چیستی آن پرسش کرد. پاسخ به این سوال چرایی آن را رفع خواهد کرد. جهادیروندگان اغلب در پاسخ چیستی و تعریف آن، اذعان کردهاند که جهادی را نمیتوان فهمید الا به حضور در آن. این سخن تا حدودی به جا و منطقیاست. لیکن همه پاسخ نیست. پاسخ به این چیستی دشوارتر از آن چرایی است. به همین سبب بودهاست که جهادیروندگان را به سمت پرسش دیگر کشانده است. منظور از پاسخ دادن به »جهادی چیست؟« این نیست که برویم و در اینباره قلمفرسایی کنیم.
منظور این است که با ساخت فیلمهای مستند محتوایی، نمایشگاه عکس، نوشتن داستان و رمان و ... این چیستی را به دیگران نشان دهیم. البته همچنین باید گفت که این پاسخ کامل نمیشود، مگر با حضور در جهادی.البته با هر فیلم و عکس و مکتوبی هم نمیشود چنین کرد. آنچه که تولید میشود باید بتواند آنچه را در جهادی اصل است منتقل کند. و این نیاز به افرادی دارد که خودشان درک صحیحی از جهادی دارند.
3. چرا جهادیها آنچنان که باید نمینویسند. نه به لحاظ کیفی که به لحاظ کمی. نه داستان و خاطره و ... بلکه تجربیات و آزمون و خطاهایشان را. چقدر راه و روش نو در جهادی آزموده شده که واسطه عدم مکتوب شدن انتقال نیافته و جز نامی از آن باقی نمانده است. جهادیتخصصی، جهادیستادی، جهادیعلمی، جهادیمستمر و ... در این چند سالی که جهادی در دانشگاهها پا گرفتهاست آزموده شده است که گاه اعضای جدید آن از چگونگی آنها بیخبرند. هزینهای که از جیب بیتالمال بابت این آزمون و خطاها رفتهاست به کنار، چه مقدار نفر-ساعت بابت هر کدام از این طرحها به جلسه و مشورت و کارفکری گذرانده شده است. فرض کنید هر مسافرتی مشکلات، طرحهای نو، کارهایی که به ذهن معاونین رسیده ولی نتوانستهاند آن را عملی کنند و مواردی از این قبیل را در 4 صفحه مکتوب میکرد. ظرف 2-3 سال چند هزار صفحه از تجربیات مختلف در اختیار برگزارکنندگان گروه جهادی بود. گروههای دیگر به کنار، مسولین جدید گروهها آنچه گروه خودشان از آنچه به واسطه چند دوره برگزاری مسافرت بهدست آمده بیبهره نمیماند.
اینها را با گزارشکارهای رنگ و لعاب داری که گروههای جهادی برای ادارات و خیرین مینویسند یکسان نپندارید. این جدای از آنهاست.
پس؛ از گروههای جهادی انتظار میرود پس از برگزاری هر مسافرت جهادی تجربیات بهدست آمده خود را برای بهبود وضعیت گروه خود و دیگر گروهها مکتوب، و در دسترس دیگران نیز قرار دهند.