[جهادی 87]
عشقت حسین؛ تا به خدا می برد مرا
یعنی که از سرا به سرا می برد مرا
گزارش دومین سفر پیش قراولی ایلام 87
جمعه9/1/87 الی دوشنبه 12/1/87
مسافران:وحید نصیری کیا و علی اکبر قربانی
هدف: انتخاب نهایی مکان مسافرت بین مناطق ماژین و زرین آباد
جمعه9/1
ساعت17-حرکت به سمت ایلام(اتوبوس ولوو؛تماشای اجباری فیلم مارمولک)
نماز + صرف شام(یک عدد تن ماهی)؛ بین راه
شنبه10/1
ساعت5-رسیدن به ایلام
نمازصبح
ساعت30/6 تا 8-انتظار برای حرکت به سمت زرین آباد(پهله)
ساعت10-کمیته امداد پهله
صحبت با آقای حسینی درباره بازدید دفعه گذشته
ساعت30/10-حرکت به سمت روستاها همراه با آقایان مرادی و محمدی
بازدید از 6 روستای زرآب، شوراب بالا و پایین(علیا و سفلی)، خربزان، تختان و بردی
استقبال از وام مسکن در این منطقه مناسب بوده است بطوریکه با درخواست 80 مورد از وام های مسکن مددجویان موافقت شده است. به همین دلیل پروژه هایی این قبیل زیاد است. ولی به دلیل گرما و قیمت مصالح اهالی تقریبا تا خردادماه سعی به شروع کار خواهند کرد.
یک مسجد، یک خانه عالم هم بازدید شد.
منطقه دچار کمبود آب است و آب آشامیدنی اهالی اغلب روستاها با لوله از طریق آب چشمه تأمین می شود و معمولا روستاهایی که در فاصله دورتری از چشمه قرار دارند معمولا دچار کمبود آب هستند. شهر پهله هم همین طور.
در منطقه رود میمه نیز جریان دارد که آب بسیاری ندارد.
به دلیل کمبود بارش باران در سال گذشته و بهار(تا کنون) منطقه دچار خشکسالی شده است. این مسئله از چهره مراتع و مقایسه آن با سال گذشته به وضوح قابل تشخیص است. بخش کشاورزی(به دلیل کمبود بارش-اغلب دیم هستند) و دامداری(کمبود مراتع) دچار مشکل خواهد شد-بیشتر محل درآمد اهالی دامداری و کشاورزی است.
یک سد خاکی کوچک در نزدیکی روستای زرآب بر روی رود میمه ساخته شده است-به تازگی.
اغلب روستاها دارای مدرسه راهنمایی و ابتدایی هستند. همچنین خانه بهداشت.
در منطقه 5 امامزاده دفن هستند. همانطور که قبلاً هم گفته شد- 75درصد اهالی منطقه سید هستند و مشکلات فرهنگی نسبت به منطقه هلیلان بسیار کمتر است-حداقل در نگاه نخست.
روستای بردی که حدودا روستای بزرگی است-حدود 250 تا 300خانوار - دارای دبیرستان هم می باشد. پروژه خانه عالم و سه منزل مسکونی در این روستا پیشنهاد شده است.
راه های بین روستاها بیشتر خاکی می باشد.
در روستای تختان حدود نیمی از جمعیت چادر نشین هستند و در فصل تابستان و زمستان مکان خود را تغییر می دهند.
در یکی از روستاها هم پرورش ماهی وجود دارد.
قالی بافی هم در منطقه استقبال چندانی نداشته است.
همه روستاها برق و تلفن دارند. به جر روستای بردی موبایل آنتن نمی دهد-در بردی هم بسیار ضعیف است.
آب روستا خربزان هم با تانکر تأمین می شود.
در تابستان شهر پهله هم مقداری از آب از طریق تانکر تأمین می شود.
در اغلب خانه ها هم حمام و سرویس بهداشتی وجود دارد. ولی در هیچ روستایی حمام عمومی وجود ندارد.
47/14-کمیته امداد زرین آباد
نماز + ناهار(در حال دیدن بازی پیروزی - ذوب آهن)
17-حرکت به سمت دهلران(با پژو)
حرکت در پرخطر ترین جاده ایران(!)-شنیدن کی بود مانند دیدن- و جان سالم به در بردن.
19-دهلران و اسکان در نمازخانه کمیته امداد.
30/19تا45/20- دیدن شهر دهلران
نماز
22- خاموشی
یکشنبه11/1
6-نماز صبح
7-بیداری
8- شام + صبحانه(2 عدد تخم مرغ و چای در یک کبابی!)
40/8-فرمانداری
خیلی کوتاه صحبت کردیم و آقای صفری(فرماندار دهلران) هم قول کمال همکاری را دادند.
- یا متوجه قضیه نشدند و یا خیلی پایه بودند یا بعدا پیرمون در میاد-
55/8-بنیاد شهید
بر عکس فرمانداری!
-کی هستید؟چیکار می کنید؟ خرجتون رو کی می ده؟ از طرف کجا حمایت می شید؟ کارت دانشجویی ...
بعد از دوباره توضیح دادن آمار شهدای روستاها رو به تفکیک می گیریم. و کلی صحبت درباره اینکه خیلی از خانواده شهدایی که در اینجا دفن هستند مهاجرت نموده اند. اینکه چه جوری رئیس بنیاد شدن و خاطرات جبهه و اینکه مترجم اسرا در سمنان بودند و گویش سمنانی و ... . که ما چون باید بریم سریع خداحافظی می کنیم و می یایم بیرون.
سازمان تبلیغات-
حدودا نیمه تعطیل!
بعد از رفتن تا انتهای شهر برای پیدا کردن جهاد می فهمیم که دو قدم اون ور تر از سازمان تبلیغات بوده!!
هوای دهلران بسیار بسیار گرم است. دوست ندارم به این فکر کنم مردم با دیدن کاپشن در دست ما چی فکری درباره ما می کنن! یاد سرمای اول صبح ایلام می کنم!
جهادکشاورزی-
رئیس نیستند.
با معاون که القضا مسئول حراست هستند صحبت می کنیم!
پروژه ها برای تأمین اعتبار ارسال شده و مشخص نیست کدوم تصویب بشه!
از دادن هر گونه اطلاعات در زمینه پروژه ها خودداری می کنند و نامه از فرمانداری لازم است! در منطقه پروژه های کاشت نهال(اسفند و مهر) کانال کشی، اصلاح نژاد گوسفندان، خشکه چینی و ... موجود است. سال گذشته در همین زمینه بسیج سازندگی همکاری داشته است.
هنوز هویت ما برایشان نامشخص است! در بین سئوال جواب مقداری هم درباره جهادی توضیح می دهیم! به هر حال باید با نامه فرمانداری اقدام کنیم.
30/10- ترمینال دهلران
اتوبوس به سمت تهران:نیست
مینی باس(به ایلام):ساعت 12
با مقایسه هزینه و وقت اتلافی: سواری
پراید 141- جاده مرزی که در زمان جنگ در تصرف عراق بوده است! راننده از فرارو آوارگی زمان جنگ می گوید و اینکه چرا ...
هوای دهلران بسیار گرم است (و حتما در تابستان که هیچ، چند روز دیگر غیر قابل تحمل است-تا 55یا60 درجه!) و امیدوارم کمتر مجبور به سفر به دهلران بشویم.
دهلران-مهران-ایلام
دو سه جا خطر مرگ ما را تهدید می کند، راننده برخی مواقع چرتکی هم می زند!
ساعت40/13- ایلام
برای تهران بلیط نیست
نماز
ناهار هم نمی خوریم
10/14- حرکت به سمت کرمانشاه
مینی بوس یا سواری: حتماً سواری
مشارکت فعال در رالی کوهستان! خطر مرگ: به وفور
چندین بار اشهد می خوانیم و از گناهان توبه!(خدایا غلط کردم و ...!)
40/16-کرمانشاه
50/16-ترمینال کاویانی کرمانشاه
تهیه بلیط 20 به سمت تهران(اسکانیا)
رفتن به مرکز شهر و خوردن ناهار و شام.
30/20-حرکت به سمت تهران
دوشنبه12/-تهران
ترمینال غرب
علی به سمت دامغان و من هم منزل.
وحید نصیری کیا
مسئول گروه جهادی
---------------------------
پی نوشت:
این گزارش پراکنده و ناقص است.در اسرع وقت همراه با عکس و نقشه تکمیل خواهد شد.