« هنگامی که عدهای آدم جوان (دانشجو یا غیردانشجو) پس از فراهم کردن مقدمات کار، به نقطهای محروم از کشور سفر میکنند و در مدت اقامتشان در آن محل در حد توان به بررسی و رفع مشکلات مردم آن منطقه میپردازند میگوییم یک «مسافرت جهادی» اتفاق افتادهاست. این جوانان در ازای وقت و توانی که صرف انجام کار و خدمات عملی و فکری میکنند هزینهای دریافت نمیدارند و بالعکس سعی میکنند تا حدی که در توانشان است کمکهای نقدی و غیر نقدی مردم و سازمانهای دولتی و خصوصی را به منطقهی مورد نظر منتقل کنند.»
پاراگراف بالا علمیترین و در عین حال بیمزهترین تعریف ممکن برای «مسافرت جهادی» است. از این تعریفهایی که باید برای مسئولین ادارات و سازمانهای دولتی گفت تا از وجدان درد و رفع تکلیف هم که شده، برای راهاندازی این حرکت کمی سرِ کیسه را شُل کنند!
و از اثرات و اهداف آن، چه برای مسئولین و چه برای کسانیکه تجربه «جهادی» نداشتن زیاد سخن میگوییم. نمیخواهیم به این موضوع وارد شویم که جهادی ایدهآل چه اهداف و اثراتی باید داشته باشد و جهادی که ما برگزار میکنیم چه اهداف و اثراتی دارد.
به نظر من اگر همه اینها را فراموش کنیم و برای جهادی تنها یک اثر مطلوب نام ببریم، برای همهی جهادیها کافی باشد؛ و آن این است:
زنده کردن و پرداختن دوباره به اندیشه امام خمینی(ره)
آنچه که میرفت تا آهسته آهسته به تاریخ بپیوندد و فراموش شود، اینک دوباره فرصت یافته است تا در بین دانشجویان و بعد در جامعه مطرح شود. بهترین کانون برای مطرح کردن این اندیشهها گروههای جهادی هستند. جنگ فقر و غنا که امام خمینی(ره) بعد از پایان جنگ شروع آن را اعلام کرده بودند پس از 16 سال به آن توجه میشود.
البته این بستگی به گروههای مختلف جهادی دارد که تا چه اندازه این فرصت را مغتنم میشمارند. آنچه مسلم است این نکته است که جهادی ایدهآل را باید از اندیشههای امام خمینی(ره) استخراج کرد. نتیجه ثانوی مطالعه -و عمل به- اندیشههای – و توصیههای- امام خمینی(ره) برکنار ماندن از برخی از آفاتی است که متأسفانه گریبانگیر برخی سفرهای جهادی شده است.
به امید اینکه پس از یررسی دقیق آنها در به کار بستن آنها تلاش کنیم.