چرا جهادی می رویم؟
چرا به جهادی آمدهایم؟ در جهادی به دنبال چه میگردیم؟ این سئوالی است که باید هر فرد حاضر در مسافرت جهادی به آن پاسخی داشته باشد. به راستی چه چیز باعث شده است که در تابستان و گرما و ... محل زندگی و خانواده خود را رها کنیم و عزم چنین سفری کنیم و به جایی برویم که از کولر گازی و هوای خنک و تلویزیون و کامپیوتر و هزار وسیلهای که در زندگی شهری به آنها عادت کردهایم خبری نباشد؟! چه جاذبهای در جهادی وجود دارد و ما در جهادی به دنبال چه میگردیم؟
فراغت و آسایش، استراحت و تفریح، دیدار دوستان، فرار از زندگی شهری، خدمت به محرومین و ... کدامیک؟ و در جهادی کدامیک را خواهیم یافت؟
اگر کمی تأمل کینم درمییابیم در جهادی هیچ هدفی جز "کار برای خدا" اصیل نخواهد بود، و جهادی وسیلهای نیست که هر مسافری را به هر هدفی برساند؛ به نظر میرسد همه ما در این گفته اتفاق نظر داریم که ما برای فراغت و آسایش پای در این راه نگذاشتهایم، که اگر هدفمان این بود طریق دیگری پیش میگرفتیم، در این راه هر چه هست از فراغت و آسایش خبری نیست.
ما پای در این راه گذاردهایم که حداقل به خویش ثابت کنیم که در این زمانه که کار برای سود شخصی اندیشه قالب شدهاست میتوان برای خدا کار کرد.
برای جهادی هزار هدف و چشمانداز تعریف کردهاند، ولی اگر جز برای خدا کار کنیم هیچ یک محقق نخواهد شد. لیکن کار برای خدا شرایط دارد، شرط اول هجرت است. و هجرت را مراحلی است، قدم اول هجرت مادی است و هجرت به تن. لیکن هجرت به تن مرحله نخست است و هجرت حقیقی را مقدمه است تا برای نفس مسافر تذکری باشد به هجرت معنوی و هجرت معنوی، هجرت از تعلقات و بیتالنفس و رها کردن هر آنچه موجب دلبستگی انسان به دنیاست. هر زمان که هجرت معنوی رخ داد، شخص مهاجر است ولی اگر هجرت او در هجرت مادی محصور ماند در حکم مسافر است و حرکت او صرفاً یک تغییر مکان جغرافیایی در این کره خاکی بوده است.
آن زمان که اهداف خدایی شد و رنگ تعلق از نفوس رخت بست و رنگ خدایی گرفت، آنگاه به هدف خویش نائل شدهایم. جهادی زمینه را آماده ولی اختیار با مسافر است، که طی مسیر کمال بدون اختیار ممکن نیست. در جهادی موانع کار خدایی به کمترین حد ممکن میرسد، راهکار جهادی برداشتن موانع و آماده سازی شرایط است تا به ما بیاموزد میتوان فقط برای خدا کار کرد.
در اینجا سخن از بهشت و رضای خدا نیست، اینجا سخن از لقاءا... است. بر اثر کار فیزیکی، و خستگی جسمانی، قوای شیطانی تحلیل رفته و شرایط از هر جهت مهیاست.
شاید این یک ایدهآل یا آرمان باشد که همه اهداف خدایی شود ولی در جهادی نزدیک شدن به آن سخت نیست. در اینجا میتوان لذت زدگی در یک جامعه توحیدی را چشید. آنگاه که نیتها خدایی شد و بر کوچکترین رفتار ما سایه افکند و انگیزه ما از فعالیتهایمان الهی شد، نه تنها ظاهر و صورت اعمال ما تغییر میکند، بلکه نتایج نیز تغییر خواهد کرد و نصرت الهی شامل حال ما خواهد شد.