سفارش تبلیغ
صبا ویژن


قبل از حضور بدانیم که... -


درباره مهاجر
قبل از حضور بدانیم که... -
مدیر وبلاگ : مهاجر[197]
نویسندگان وبلاگ :
مسئول مسافرت[71]
معاون فرهنگی[2]
معاون علمی[2]
معاون اداری-مالی[2]
وحید نصیری کیا[13]
احسان آقارضایی[-2]
سعید توکلی[2]
محمد علی بیگی[0]
میهمان[6]

آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
اطلاع رسانی
جهادی 87
جهادی 88
درباره جهادی
فعالیت‏ها در جهادی
خاطرات جهادی
فقر و محرومیت
مطالب طنز
فرکانس محرمانه
وقایع
شورای هماهنگی
مؤمن جهادی
خواهران جهادی
بسیج سازندگی
فرهنگی داخلی


.::رفیق قافله::.
شورای هماهنگی گروه های جهادی
تأملاتی در باب جهادی
بنیاد فرهنگی والی
مؤسسه جهادی
بسیج سازندگی
یاوران جهادگر
جواد الائمه
مهرباران
رضوان
رازدل
آفتاب طلایی(نیک شهر)

.::همرهان::.
آنتن [35]
کتاب های سید مرتضی [177]
فلسفه و حکمت [149]
باشگاه اندیشه [137]
صالحین شیعه [62]
ماهنامه حیات [146]
ماهنامه حضور [295]
ماهنامه راه [134]
سبکبالان [102]
مجاهد [390]
ساجد [133]
نائب [355]
[آرشیو(12)]

شماره دوم نشریه هجر.آبان 88.نسخهpdf آوای مهاجر


اشتراک فصلنامه مهاجر
 
لوگوی وبلاگ
قبل از حضور بدانیم که... -

کلیه حقوق این وب‏گاه متعلق به گروه جهادی مهاجر است
Mohajer.basij@gmail.com
 RSS 

قبل از حضور بدانیم که:

این یک مسافرت است
 این یک جهاد است
این یک کار است
 این یک عشق است

قبل از حضور بدانیم که:

1- این یک مسافرت است

یعنی قرار است به مدتی معین از عادات و روزمرگی‌های شهرنشینی جدا شویم و تنها خودمان باشیم. همه‌ی خوبی‌های یک سفر در این پدیده‌ جمع است: می‌بینیم که چقدر وابستگی و دلبستگی به وضع موجودمان داریم؛ چقدر به تنهایی قادر به برآورده کردن نیازهای شخصی‌مان هستیم؛ چقدر به درد همسفرانمان می‌خوریم و توانایی رفع مشکلات و نیازهای آن‌ها را داریم و همسفرانمان چقدر مرد سفر هستند و جوهره‌ی اصلی‌شان چگونه نمایان می‌شود. بهترین رفقا در سفر به دست می‌آیند و بهترین‌شان در سفر محک می‌خورند.

2- این یک جهاد است

ویژگی منحصر به فرد «مسافرت جهادی» در مقایسه با همه‌ی مسافرت‌های دانش‌جویی در «جهادی بودن» آن است. آن هم جهادی به «عمل»، نه جهادی به «تماشا». تعریف «جهاد» در این مقال نمی‌گنجد. اما همین قدر می‌دانیم که برای رضای خداست و به دور از روی و ریا و در سکوت است و رنج و خستگی و مسئولیت‌پذیری. جو مثبت و به پیش‌برنده‌ی «مسافرت جهادی» هم‌زمان با خستگی مفرط جسمانی و تحلیل نیروهای شیطانی، فرصت مغتنم و گران‌بهایی برای خودسازی است. جمع یک‌دست و یک دل این مسافرت‌ها، فضای روحانی و صمیمانه‌ی مناسبی برای پرداختن به خود و پرهیز از تفرقه را ایجاد می‌کند و همه‌ی این‌ها البته به «نیّت» است.

3- این یک کار است

نقطه‌ی تمایز دیگر «مسافرت جهادی» در این است که فرصتی فراهم می‌کند تا بفهمیم چقدر کار بلد هستیم و چقدر در انجام آن استقامت داریم. این کار را از بیل زدن (مقدس‌ترین فریضه‌ی جهادی!) بگیرید تا ملات و بتن و تراز و گچ‌کاری و آشپزی و رخت‌شویی و تدریس و سیم‌کشی و لوله کشی و مدیریت و کنترل بحران و ... . «مسافرت جهادی» خیلی‌ها را به این نتیجه می‌رساند که «عالِم یک بعدی تولید دانشگاه» به درد زندگی کردن نمی‌خورد و باید بعد از اخذ مدرک کمی هم شاگردیِ استادِ فن کنند.

4- این یک عشق است

تصور کنید یک مشت جوان داشته باشید که دانش‌جو باشند و اهل عمل و سفر و خطر. مگر می‌شود سر و صدایشان شهری را از خواب بیدار نکند و شلوغ‌بازی‌هایشان تلفاتی نداشته باشد؟! همین است که «مسافرت جهادی» عشق خیلی‌ها می‌شود. آدم اطمینان داشته باشد که کارش عبادت است و به خطا نمی‌رود، آن‌چنان فراغت ذهنی می‌یابد که فقط عشق می‌‌کند! نماز جماعت و دعای عهد سحرگاهی و ورزش قبل از صبحانه، استراحت نصفه نیمه‌ی وسط کار، احساس کم‌آوردن، چُرت ظهر، کوفتگی بدن، شوخی‌های عصرگاهی، گل‌کوچیک، جلسات فرهنگی‌داخلی و پخش فیلم و نشریه و سفره‌های دراز بی‌تجمل و کارگری(!) مگر به همین راحتی از یاد کسی می‌رود که عشق نکند؟

 ...
خلاصه بگویم که ذات جهادی«دغدغه» است و وجه تمایز این حرکت با حرکات فرمایشی متشابه، در همین نهفته است. «دغدغه» رکن رکین «مسافرت جهادی دانش‌جویی» است که دست‌دادنی است و نه آموختنی و تقلید کردنی.



نویسنده : مهاجر » ساعت 9:36 عصر روز جمعه 86 مرداد 5