قبل از حضور بدانیم که:
این یک مسافرت است
قبل از حضور بدانیم که:
1- این یک مسافرت است
یعنی قرار است به مدتی معین از عادات و روزمرگیهای شهرنشینی جدا شویم و تنها خودمان باشیم. همهی خوبیهای یک سفر در این پدیده جمع است: میبینیم که چقدر وابستگی و دلبستگی به وضع موجودمان داریم؛ چقدر به تنهایی قادر به برآورده کردن نیازهای شخصیمان هستیم؛ چقدر به درد همسفرانمان میخوریم و توانایی رفع مشکلات و نیازهای آنها را داریم و همسفرانمان چقدر مرد سفر هستند و جوهرهی اصلیشان چگونه نمایان میشود. بهترین رفقا در سفر به دست میآیند و بهترینشان در سفر محک میخورند.
2- این یک جهاد است
ویژگی منحصر به فرد «مسافرت جهادی» در مقایسه با همهی مسافرتهای دانشجویی در «جهادی بودن» آن است. آن هم جهادی به «عمل»، نه جهادی به «تماشا». تعریف «جهاد» در این مقال نمیگنجد. اما همین قدر میدانیم که برای رضای خداست و به دور از روی و ریا و در سکوت است و رنج و خستگی و مسئولیتپذیری. جو مثبت و به پیشبرندهی «مسافرت جهادی» همزمان با خستگی مفرط جسمانی و تحلیل نیروهای شیطانی، فرصت مغتنم و گرانبهایی برای خودسازی است. جمع یکدست و یک دل این مسافرتها، فضای روحانی و صمیمانهی مناسبی برای پرداختن به خود و پرهیز از تفرقه را ایجاد میکند و همهی اینها البته به «نیّت» است.
3- این یک کار است
نقطهی تمایز دیگر «مسافرت جهادی» در این است که فرصتی فراهم میکند تا بفهمیم چقدر کار بلد هستیم و چقدر در انجام آن استقامت داریم. این کار را از بیل زدن (مقدسترین فریضهی جهادی!) بگیرید تا ملات و بتن و تراز و گچکاری و آشپزی و رختشویی و تدریس و سیمکشی و لوله کشی و مدیریت و کنترل بحران و ... . «مسافرت جهادی» خیلیها را به این نتیجه میرساند که «عالِم یک بعدی تولید دانشگاه» به درد زندگی کردن نمیخورد و باید بعد از اخذ مدرک کمی هم شاگردیِ استادِ فن کنند.
4- این یک عشق است
تصور کنید یک مشت جوان داشته باشید که دانشجو باشند و اهل عمل و سفر و خطر. مگر میشود سر و صدایشان شهری را از خواب بیدار نکند و شلوغبازیهایشان تلفاتی نداشته باشد؟! همین است که «مسافرت جهادی» عشق خیلیها میشود. آدم اطمینان داشته باشد که کارش عبادت است و به خطا نمیرود، آنچنان فراغت ذهنی مییابد که فقط عشق میکند! نماز جماعت و دعای عهد سحرگاهی و ورزش قبل از صبحانه، استراحت نصفه نیمهی وسط کار، احساس کمآوردن، چُرت ظهر، کوفتگی بدن، شوخیهای عصرگاهی، گلکوچیک، جلسات فرهنگیداخلی و پخش فیلم و نشریه و سفرههای دراز بیتجمل و کارگری(!) مگر به همین راحتی از یاد کسی میرود که عشق نکند؟
...
خلاصه بگویم که ذات جهادی«دغدغه» است و وجه تمایز این حرکت با حرکات فرمایشی متشابه، در همین نهفته است. «دغدغه» رکن رکین «مسافرت جهادی دانشجویی» است که دستدادنی است و نه آموختنی و تقلید کردنی.