سفارش تبلیغ
صبا ویژن


از اردوی جهادی امام تا اردوی جهادی مفیدی -


درباره مهاجر
از اردوی جهادی امام تا اردوی جهادی مفیدی -
مدیر وبلاگ : مهاجر[197]
نویسندگان وبلاگ :
مسئول مسافرت[71]
معاون فرهنگی[2]
معاون علمی[2]
معاون اداری-مالی[2]
وحید نصیری کیا[13]
احسان آقارضایی[-2]
سعید توکلی[2]
محمد علی بیگی[0]
میهمان[6]

آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
اطلاع رسانی
جهادی 87
جهادی 88
درباره جهادی
فعالیت‏ها در جهادی
خاطرات جهادی
فقر و محرومیت
مطالب طنز
فرکانس محرمانه
وقایع
شورای هماهنگی
مؤمن جهادی
خواهران جهادی
بسیج سازندگی
فرهنگی داخلی


.::رفیق قافله::.
شورای هماهنگی گروه های جهادی
تأملاتی در باب جهادی
بنیاد فرهنگی والی
مؤسسه جهادی
بسیج سازندگی
یاوران جهادگر
جواد الائمه
مهرباران
رضوان
رازدل
آفتاب طلایی(نیک شهر)

.::همرهان::.
آنتن [35]
کتاب های سید مرتضی [177]
فلسفه و حکمت [149]
باشگاه اندیشه [137]
صالحین شیعه [62]
ماهنامه حیات [146]
ماهنامه حضور [295]
ماهنامه راه [134]
سبکبالان [102]
مجاهد [390]
ساجد [133]
نائب [355]
[آرشیو(12)]

شماره دوم نشریه هجر.آبان 88.نسخهpdf آوای مهاجر


اشتراک فصلنامه مهاجر
 
لوگوی وبلاگ
از اردوی جهادی امام تا اردوی جهادی مفیدی -

کلیه حقوق این وب‏گاه متعلق به گروه جهادی مهاجر است
Mohajer.basij@gmail.com
 RSS 

[| محمدرضا پورفرد - ارشد برق]

همه ما در بازه زمانی نزدیک پایانِ ترم دوم تحصیلی و پیش از تابستان شاهد ثبت نام برای اعضای طرحی به نام اردوی جهادی هستیم .
در حین ثبت نام خیمه ای در دانشگاه بر پا شده و نمایشگلاهی از عکس مناطق محروم و جملاتی از شخصیت ها در رابطه با لزوم رسیدگی به فقرا نیز در این نمایشگاه به به بازدید عموم گذاشته می شود.
اما نکته جالب همه این نوع اردوهای جهادی این است نقش برخی افراد یعنی همان مدرسه مفیدی ها در آن بسیار پررنگ بوده و به نوعی می توان این اردو را اردوی برگزار شده توسط دانشجویان مدرسه مفیدی دانست.و نکته جالبتر اینکه برخی از این افراد در طول سال در هیچ تشکل دانشجویی ای و یا احیانا نشریه و همایشی و کلا در هیچ فعالیت فوق برنامه ای شرکت نداشته ولی تقید عجیبی به شرکت هر ساله در اردوی جهادی دارند.اما جالبترین نکته این است که انبوهی از سوالات در مورد فلسفه این کار و وجود دارد که هرگز پاسخی قانع کننده و در خوری به آنان از سوی مسئولین اردوی جهادی داده نمی شود و با نفی منتقدین و قابل توصیف ندانستن فلسفه کار، از کنار این انتقاد ها به سادگی گذر می شود.

 

همه ما در بازه زمانی نزدیک پایانِ ترم دوم تحصیلی و پیش از تابستان شاهد ثبت نام برای اعضای طرحی به نام اردوی جهادی هستیم .
در حین ثبت نام خیمه ای در دانشگاه بر پا شده و نمایشگلاهی از عکس مناطق محروم و جملاتی از شخصیت ها در رابطه با لزوم رسیدگی به فقرا نیز در این نمایشگاه به به بازدید عموم گذاشته می شود.
اما نکته جالب همه این نوع اردوهای جهادی این است نقش برخی افراد یعنی همان مدرسه مفیدی ها در آن بسیار پررنگ بوده و به نوعی می توان این اردو را اردوی برگزار شده توسط دانشجویان مدرسه مفیدی دانست.و نکته جالبتر اینکه برخی از این افراد در طول سال در هیچ تشکل دانشجویی ای و یا احیانا نشریه و همایشی و کلا در هیچ فعالیت فوق برنامه ای شرکت نداشته ولی تقید عجیبی به شرکت هر ساله در اردوی جهادی دارند.اما جالبترین نکته این است که انبوهی از سوالات در مورد فلسفه این کار و وجود دارد که هرگز پاسخی قانع کننده و در خوری به آنان از سوی مسئولین اردوی جهادی داده نمی شود و با نفی منتقدین و قابل توصیف ندانستن فلسفه کار، از کنار این انتقاد ها به سادگی گذر می شود.

 در واقع مسئولین اردوی جهادی کمتر بدنبال ترویج فکر خود با بنیان تئوریک و در حوزه های مربوط به آن من جمله نشریات دانشگاهی هستند و از ابزار های احساسی بیشتر بهره می گیرند(همانند نمایشگاه عکس و فیلم جهادی و یا خود نفس حضور در منطقه)
سوالات مهم دانشجویان در رابطه با اردوی جهادی این است:
چرا با وجود این همه فقیر در تهران و شهر های حومه باید به سراغ شهری دوردست برویم؟ اساسا وظیفه ما در دانشگاه درس خواندن است یا کمک به فقراء؟ برای مبارزه با فقر راه مناسبتر مطالبه عدالت از مسئولین کشور و علی الخصوص مسئولین اقتصادی است( که گاهی یک تصمیمشان در سرنوشت اقتصادی ملیونها نفر موثر است ) و یا کمک مستقیم به فقراء؟ ریشه فقر در جامعه امروز ما کجاست؟ ریشه ثروت در کشورهای توسعه یافته کجاست؟

در واقع مسئولین اردوی جهادی وجود این سوالات برایشان اصلا مهم نبوده و لزومی هم به پاسخگویی به آنان نمی بینند چرا که کارشان به همین نحو پیش رفته و با چالشی مواجه نمی شود! کلا جهادی مساله ای بحث برانگیز در دانشگاه نبوده و مخالفان جدی ای هم ندارد!
اینجانب که هم در جریان اردوی جهادی دانشگاهها بوده ام و هم نیم نگاهی به اردوهای جهاد سازندگی اوایل انقلاب داشته ام با خود به جمع بندی ای رسیده ام که هدف از نگارش این مقاله همان است. همچنین تجربه شرکت در اردوی جهادی آن هم در سطوح مدیریت کلان آن در دانشگاه علم و صنعت(اینجانب در یک سال مسئول ستاد علمی اردوی جهادی مشترک دانشگاههای شهید رجایی، علم و صنعت و سمنان بوده ام) در نگاه صحیح تر اینجانب به ماهیت این اردو کمک شایانی کرد.
در آغاز، بحث خود را به دو حوزه تقسیم می کنم: یکی طرحهایی متفاوت با جهادی که با نامهای مختلف در دانشگاههای مختلف (من جمله جمعیت امام علی در علم و صنعت) است که در بازه زمانی خاصی، اقدام به جمع آوری کمک، برای نیازمندان و ایتام می نماید و دیگری هم طرح اردوی جهادی که با مسافرت به شهرهای محروم همراه است.

جمعیت امام علی چیست؟
یک روز که وارد دانشگاه شدم دیدم تعدادی خانم که بعضاً وضع پوشش مناسبی نداشتند همراه با چند آقا و یکی از هم ورودی‌های خود که وی را در هیچ فعالیت دانشجویی ندیده بودم در پشت یک میز پر از عروسک هستند و دانشجویان با حلقه زدن به دور آنها در حال خرید و فروش عروسک‌ها به قیمت‌های گزاف هستند.حلقه گپ و گفتگو هم حلقه بسیار بازی بوده که قشر های خاصی را شاید بعضا به صرف صحبتی چند دقیقه ای با جنس مخالف، به سمت خود می کشانید! با کمی کنکاش بیشتر فهمیدم آنها درآمد حاصله از فروش این عروسک‌ها را در ماه مبارک رمضان به‌صورت ارزاق و کمک مالی به خانواده‌های مستضعف تهران می‌دهند و با تهیه فیلم از این اقدام خود که (البته اینکه این کار تا چه حد جایز است خود جای سوال است) و با چاپ بروشور در حال گسترش طرح خود بودند.

ین جمعیت که در دانشگاههای دیگر مثل دانشگاه شریف هم شعبه داشت، موارد نظیر بسیاری در جامعه دارد که به کمک فکر رایج بی‌اعتمادی نسبت به مدیریت صندوق‌های صدقات با برگزاری مراسم در مکان های عمومی (همانند برخی پارکهای شمال شهر تهران) قارچ وار در حال رشد هستند.حتی بعضی از این مؤسسات با تهیه فیلم از کمک‌های خیر خواهانه خود به خانواده‌های فقیر و بی‌سرپرست داخل کشور و ارسال آن برای ایرانیان خارج کشور به نوعی فقر معنوی آنها را در عدم دسترسی به مکانهای مقدس پر کرده و آن افراد، احیانا نیاز نذر و نیاز خود را به صورت کمک به این نوع گروهها (به عنوان واسطه کمک به هموطنان نیازمندشان) تعریف می کنند. برخی از این مؤسسات در پایان سال کاری خود با برگزاری یک همایش و جلسه پرخرج به صرف شام حاصل عملکرد یکساله خود را گزارش داده و فیلم‌برداری می‌کنند (به کمک همان پولهای ارسالی برای کمک به فقرا) و تنها این فیلم را به ‌عنوان سند و گزارش عملکردشان برای سرمایه‌داران مضطر ایرانی خارج از کشور (من جمله سرمایه دار مسلمانی که فرزندش بیماری لا علاجی گرفته) فرستاده و سیل کمک‌های مالی آنها را به سمت خود جاری می‌کنند.
به طور کلی جامعه هدف این گروهها عمدتا افراد سرمایه دار مرفه بوده که حال یا از سر دلسوزی و ترحم و یا بر اساس نذر و نیازشان به این نوع گروهها کمک می کنند. اما در محیط دانشگاهها، این جمعیت تبدیل به یک محل اقناع برای دانشجویان با اعتقادات مذهبی شده که عمدتاً در طول سال هیچ نوع فعالیت دانشجویی نداشته و فقط با شرکت در این طرح در ماه مبارک رمضان به نوعی خود را با کمک به فقیران دردمند راضی می کنند که «ما هم کاری در حد توانمان برای مملکت کردیم»!

اما این افراد با شرکت در طرح‌هایی از این دست چند فکر را ترویج می‌دهند.
1- کار از نوع دانشجویی و در راه خدا، صرفا حضور در تشکل‌های مذهبی بدون هیچگونه خروجی ملموسی برای جامعه نیست، بلکه در عوض شرکت در طرحهایی از این دست است.
2- فکر به ریشه مشکلاتی از قبیل فقر، گرچه نفی نمی شود اما خیلی راهگشای جامعه امروز ما نیست چرا که آنهایی که فکر کردند، نتوانستند سرانجام، کشور را به جایی برسانند که فقر ریشه کن شود و این نوع نگاه به فقر (نگاه ریشه ای به آن) پروسه ای زمانبر بوده و نتیجه اش نیز معلوم نیست(این نتیجه حتی می تواند غیر قابل اطمینان باشد)، لذا الان بهترین کار کمک مستقیم به فقراست!
3- کمیته امداد و سایر نهاد های متولی اگر غلط عمل می‌کند یا درست مهم نیست(چه این عملکرد ناشی از کمبود منابع باشد چه ضعف مدیریت و چه احیانا تشکیک در امانت داری مسئولین آن!) ما می بایستی فقرائی را که در اطرافمان می‌شناسیم را، تغذیه مالی کرده و ان شاءا… با همه گیر شدن طرحهایی از این دست گام بلندی در جهت فقر زدایی برداشته خواهد شد.

وقتی از این افراد پرسیده می‌شود که آیا فقط فقیر در تهران و مراکز استانها وجود دارد؟ پاسخ آنها این است که هر کسی در ابتدا نسبت به محل زندگی خود مسئول است تا نسبت به مکانهای دیگر کشور و راه حل رفع مشکل فقر، فراگیر شدن فکر پشت این طرح در سراسر کشور است.
اما وقتی سؤال می‌شود که اگر منطقه‌ای و محله‌ای اساساً ثروتمندانی نداشت که مشکل فقر آن را پوشش دهند(مثل نهبندان) برای آنجا چه باید کرد جوابی ندارند و می‌گویند ما فعلاً برای جایی که کاری از دستمان برمی‌اید تلاش خواهیم کرد و بقیه جاها از حوزه تکلیف ما خارج است و ان شاء ا... خود خدا درست خواهد کرد!

این جمعیت و جمعیت‌های از سنخ آن برای بخش عمده‌ای از محرومین این کشور که در نقاط غیر مرکز شهر زندگی می‌کنند هیچ برنامه‌ای ندارد (%45 جمعیت کشور زیر خط فقر هستند و %15 زیر خط مطلق فقر) و با هر چه جلوتر رفتن فکر این مجموعه هیچ خطری متوجه مسئولانی که در کشور با رانت‌خواری، اختلاس و باند بازی و… ارتزاق می‌کنند ایجاد نمی‌شود و کلاً این حرکت بی‌خطر که طبعاً به علت این وجهه آن و همچنین بار معنوی حاصل از کمک به محرومین آن مخالف جدی ندارد، روز به روز گسترش می‌یابد و خشکاننده تفکراتی از نوع عدالتخواه و مطالبه‌گر از مسئولین خواهد بود و این طرحها حتی یک مخالف جدی برای حرکت‌های دانشجویی تشکلی مذهبی در دانشگاه تلقی شده و ناخودآگاه با فعالیت حداکثر یکماهه در سال بجای فعالیت شبانه‌روزی سالانه جایگزین حرکت‌های جنبش دانشجویی می‌شود و بسیاری از مذهبیون (اگر فقط تشکل های مذهبی را فعلا در نظر بگیریم) با این طرح احساس می کنند، دینِ سالیانه خود به اسلام را ادا کرده اند.
و صد البته در این نوع طرح‌ها هدف اصلی افراد بخشوده شدن بخشی از گناهان گذشته خودشان در پیشگاه خدا می باشد.
پیش از طرح فلسفه اردوی جهادی ذکر این نکته خالی از لطف نخواهد بود که اعضای جمعیت های اینچنینی همانند جمعیت امام علی بعضا آنقدر از معادلات دانشگاه بی خبرند که ممکن است حتی متوجه اصل وجود چنین نقدی در فضای نشریات دانشجویی دانشگاه نشوند.

اردوی جهادی چیست؟
اردوی جهادی که در اوایل انقلاب بسیار به آن بها داده شده و به سرعت در حال اجرا بود متأسفانه بالاجبار، با پدید آمدن جنگ متوقف شد و در واقع تفکری بسیار متفاوت با تفکراتی از نوع جمعیت امام علی است. در این طرح قطعاً هدف آباد کردن یک بخشی از کشور در ظرف یکماه و با امکانات مالی کم نیست ،گرچه این بخش هم جزو هدف‌های فرعی است.در این طرح قطعاً هدف با سواد کردن و برگزاری کلاس کنکور در ظرف یکماه در یک منطقه محروم از کشور نیست، گرچه این بخش هم جزو هدف‌هاست. در این طرح قطعاً انجام کار فرهنگی ریشه دار در منطقه در ظرف یکماه نیست، گرچه این بخش هم جزو هدف‌هاست(ولو این کار فرهنگی با فرستادن بسته های فرهنگی به منطقه در طول سال هم ادامه هم یابد).

برای این طرح هدف‌های مهم تری مترتب است که در ذیل آورده خواهد شد.
1-هدف اصلی و اول این طرح همان جور که از دو بخش از سخنان حضرت امام پیداست: «مردم دیدند یک دسته از جوانان تحصیل کرده آمریکا که شاید بعضی‌شان هم مهندس، بعضی‌شان دکتر باشند آمده‌اند درو می‌خواهند بکنند این یک روحیه بزرگی به مردم اعطا می‌کند که آن رعیتی که امروز یک جریب را مثلاً درو می‌کرد، فردا دو جریب را درو می‌کند، این قدرت می‌دهد خیال نکنید. خیال نکنید ما کارمان کم است، کار شما از حیث معنویت خیلی زیاد است» (از بیانات امام)
«این نهضت (بسیج سازندگی) یک تحولاتی آورده است که آن تحولات، تحولات روحی و انسانی است که در نظر من بسیار اهمیتش بیشتر از این پیروزی در مقابل شاه سابق و قدرتهای بزرگ است»» (از بیانات امام خمینی (ره))

در واقع خودسازی حاصله برای تحصیل کرده‌های کشور است. تحصیل کرده کشور که برود و در یک منطقه محروم کشور ولو دو هفته کار کند و محرومیت‌ها را از نزدیک ببیند، ببیند که انسان دیگری مثل او حتی با برتری هوشی نسبت به او فقط به علت تقدیر الهی (و متولد شدن در یک منطقه محروم یا یک خانواده محروم) در حال دست و پنجه نرم کردن با فقر بوده و با کم‌ترین امکانات زندگی می‌کنند، از خود از اعمال خود (مثلا از جدی درس نخواندن خود و از خیلی چیزهای دیگر) شرمنده خواهد شد و انگیزه دو چندانی برای فعالیت خدمت و کار به مردم پیدا می‌کند.
چنین فردی تا مدتها تحت تأثیر بار معنوی اردو خواهد بود و برای انگیزه کار و فعالیت ایجاد شده در خود قداست قائل خواهد شد.

2- هدف دیگری که برای این طرح می‌توان در نظر گرفت نوعی رضایت مردمی است.
مردمی که مدتهاست در فقر دست و پنجه نرم می‌کنند و از مشاجرات بی‌فایده سرمایه‌داران سرممداران احزاب راست و چپ خسته شده‌اند، می‌بینند عده‌ای دانشجوی تحصیل کرده طرفدار انقلاب، شهر رویایی تهران(و یا کلان شهرها) را ترک کرده و بیل کلنگ بدست گرفته روستا و یا شهر آنها را تا حد امکانشان آباد می‌کنند و یا بعضا به آموزش علمی جوانان آنان مشغولند. این مردم خواهند فهمید که در نیروهای مذهبی طرفدار انقلاب هم هنوز افرادی هستند که طرفدار آنها بوده و هنوز می‌توانند به انقلابی که بدست خودشان پیروز شده، امیدوار باشند و این مردم باز انقلابی که دوست دارند، دوستش بدارند را علی‌رغم همه نارضایتی‌ها دوست خواهند داشت(تاریخ نشان داده کمترین لطفی به مردم محروم در رضایتمندی آنان موثر است)

3-هدف مهم دیگر این طرح مطالبه از مسئولین است.
مسئولینی که بعضاً یکبار هم پایشان در برخی از این مناطق محروم باز نشده و این محرومیت‌ها برایشان طبیعی و حتی امری هضم شده است ملاحظه می‌کنند، دانشجویان تحصیل کرده‌ای از دانشگاههای برتر کشور بدون هیچ‌گونه احساس کسر شأنیتی، بیل و کلنگ بدست گرفته‌اند و با زیر پا گذاشتن غرور خود در حال آبادانی کشور بوده یا بدنبال ارتقاء سطح علمی و فرهنگی محرومان تا حد بضاعتشان هستند، حقیقتا شرمگین خواهند شد.
مسئولین ملاحظه می‌کنند آنچه برای آنها عادی و قابل گذر است برای عده ای اصلاً پذیرفتنی نیست و این عده که از حیث تحصیلات و معلومات بعضاً از بسیاری ازآنها برتری هم دارند(در مناطق محروم و شهر های کوچک متوسط تحصیلات مسئولین خیلی بالا نیست) و تنها نقطه ضعفشان، جوان بودن و آشنا نبودن به فوت فن‌های سیاست است (و الا این جوانها باید جای آنها می‌بودند) بی‌هیچ تکلف و تبلیغی در حال کار برای رضای خدا هستند.

حقیقتاً یک استاندار، فرماندار، بخش‌دار که در جمع ساده این افراد بعد از فراقت از کار می‌‌نشیند، چقدر از خود شرمنده خواهد شد و چقدر انگیزه برای فعالیت برای مردم پیدا خواهد کرد(اینجانب شخصا این فضاها را تجربه کرده ام).چقدر در پیشگاه خدا بخاطر کم کاری هایش در خدمت به مردم و احیانا سیاسی کاری‌هایش (که با طمع قدرت بی ارتباط نیست) بیشتر احساس شرمندگی خواهد کرد.
4- دو هدف فرعی اشاره شده در بالا یعنی ایجاد یک بنای ساختمانی و احیانا ارتقاء سطح علمی دانش اموزان مناطق محروم در قالب کلاس های درس و مشاوره نیز زمانی که طرح اردوی جهادی در کشور فراگیر بشود می تواند در رده هدف های اصلی نیز قرار بگیرد. طبیعتا اگر 300 اردوی جهادی در تابستان یک سال خاص در یک استان کشور داشته باشیم می توان انتظار داشت آبادانی قابل ذکر و تغییر وضعیت علمی و فرهنگی ملموسی در مناطق محروم آن استان بوجود آمده و آموزش های ارائه شده تا حدی تفاوت علمی این مناطق را با سایر مناطق بپوشاند.


اردوی جهادی امیرکبیر چیست؟
اردوی جهادی امیرکبیر را شاید بتوان تلفیقی و ترکیبی از دو فکر اردوی جهادی اوایل انقلاب( یا همان اردوی جهادی امام) و جمعیت امام علی دانست که به علت شرایط دانشگاه و تشکل‌های مذهبی و علی‌الخصوص سیستم بسیار زیبای تشکیلاتی دانش آموزان مدرسه مفید به آنها به ارث رسیده است.منحرف شدن جریان اردوی جهادی را در امیرکبیر و کلا در دانشگاههای کشور، ارتباط مستقیمی با دوستان و همکلاسی های بنده در مدرسه مفید دارد.گرچه توضیح در مورد تاریخچه مدارسی از نوع مفید خارج از فایده نخواهد بود اما اینجانب به توضیحات اندکی در مورد آنها (به علت خارج از حوصله مقاله بودن) قناعت خواهم کرد.
این مدارس که فقط مذهبیون ثروتمند می‌‌توانند از پس هزینه‌های چند میلیونی ثبت نام آن بر می آیند، با گزینش های بسیار سخت و شدید در بدو ورود و در طول سالهای تحصیلی، دانش آموزان با استعداد متعلق به خانواده‌های سرمایه‌دار مذهبی را جذب کرده و در موقع اعلام نتایج کنکوربا افتخار اعلام می‌کنند که «ما دانشجویان متدین زیادی با قبولی خوب،تحویل جامعه داده‌ایم!»
در این مدارس دانش آموزان با حضور در یک فضای بسته اجتماعی از پشت درهای مدرسه باید با جریانهای غیر مذهبی داخل جامعه آشنا شوند، لذا پس از ورود به دانشگاه دچار تضادهای عجیبی شده و بعضاً 180 درجه تغییر ماهیت می‌دهند. این دانش آموزان در دانشگاه، با متدینین و مذهبیون کم بضاعت، با افراد مذهبی بی‌اعتقاد به انقلاب، و البته با افرادی که تقیدی به مذهب ندارند آشنا می‌شوند و سعی می‌کنند با حفظ همان سیستم تشکیلاتی مدرسه همگی با هم این مسائل را اول هضم کرده و بعد برای حل آنها چاره‌ای جمعی بیندیشند (گرچه این افراد در مدرسه از وضع جامعه بی‌اطلاع نبودند اما شدت آن را تا این حد احساس نمی‌کرده‌اند)

اردوی جهادی امیرکبیر هم، به همین دلیل یعنی سیستم تشکیلاتی منسجم به دست فارغ‌التحصیلان مفید افتاده است .بچه‌های مدرسه مفید که در مدرسه هم تجربه اردوی جهادی البته از نوع جمعیت امام علی آن را داشته‌اند، طبیعتاً اولین گزینه برای آغاز چنین حرکتی هستند. بچه‌های مدرسه مفید در مدرسه یاد گرفته‌اند در آنچه اعتقاد دارند هرگز نباید شک کنند و به جهت فعالیت تشکیلاتی منسجم تر بهشان آموزانیده شده است که هرگز به اندازه آنچه برای انجام کار، ارزش قائل بوده‌اند برای تئوری و درست یا غلط بودن کار نباید ارزش قائل شد.
آنان نا خوداگاه باور دارند بدان چیز هایی که در مدرسه به درستی شان رسیده اند نباید تشکیک کرد( نمونه این امر را می توان در ایزوله بودن مفیدی های جدید الورود در دانشگاه و صرف عمده وقتشان با هم و در محیط تشکیلاتی خودشان قابل جستجو است).

و لذا باید خود کار را جلو برد وقتی کار از حیث اجرائی موفق از آب درآمد این دلیل بر درست بودن تئوری آن است! و همه را هم می شود با آن قانع کرد (و کلا دهنها را بست) چرا که دیگران جهادی نرفته اند که بدانند جهادی چیست!همین مسأله است که باعث می‌شود وقتی از مسئولین اردوی جهادی برخی دانشگاهها پرسیده می‌شود چرا وقتی اینهمه فقیر در خود تهران وجود دارد شما تهران را رها می‌کنید و به گناباد می‌روید نه جواب دارند و نه برایشان مهم است که جوابی ندارند که بدهند. اساساً برای مسئولان اردوی جهادی، جواب به شبهاتی از این دست و پاسخ به مقالات و نقد ها کاری عبث و تلف کننده وقت است و بجای صرف این وقت، خود کار را بیشتر جلو می‌برند! این فکر فرار از تئوری و این فکر که اگر کاری راه افتاد و عده زیادی آمدند، لابد درست است! منجر به حادثه‌ای از نوع 12 آبان سال 1384 دانشگاه علم و صنعت می شود که یکی از بچه های مدرسه مفیدی علم و صنعت جلو می افتد و تصمیم می گیرد رئیس دانشگاه را تحویل وزارت علوم بدهد و عده ای مفیدی را نیز ناخود اگاه بدنبال خود می کشاند و لذا اول کار انجام می‌شود بعد دوستان به اصل کار و درست یا غلط بودن آن کار فکر می‌کنند!

بررسی ترکیب جمعیتی افراد شرکت کننده در اردوی جهادی امیرکبیر
در اردوی جهادی علم و صنعت که ماهیتا با امیر کبیر تفاوتی ندارد یکی از برگزارکنندگان آن، یکی از اهداف آن را چنین بر می شمارد «تقویت رفاقت‌ها و بجا گذاشتن چند ساختمان به‌عنوان یادگار». دقت شود در این فضاها یک ابزار بزرگ برای جذب نیرو این وسیله است که آقا شما نمی‌آیی؟ فلانی و فلانی هم می‌آیند ها! نمی‌خواهی یک کار پر خیر و برکت برای الانی که در دانشگاه فرصتش را داری انجام بدهی!
طبیعتاً، بعضاً، افرادی جذب می‌شوند که در دانشگاه هیچ نوع فعالیتی نداشته و ندارند و برای بخشش گناهان خود به اردو آمده و بعد از اردو نیز احساس سبکی می‌کنند! این عده‌ براحتی در کنار بعضی دیگر که به علت نفس اردوی جهادی اول انقلابی آمده‌اند در کنار هم کار می‌کنند و در اردو هم بدنبال فلسفه آمدنشان نیستند. طبیعتاً با جلوتر رفتن زمان و جذب شدن عده بیشتری از دانشجویان سال بعد این عده افزون‌تر شده و طرح بزرگتر می‌شود (چرا که افراد به هم نگاه می‌کنند و بخاطر آمدن فلانی و بهمانی، سال بعد چلانی هم می‌آید)

اما طیف اول که یک نگاه ریزنگر و جزء نگر دارند و فکر می‌کنند همین نفس ساخت چند حمام و مدرسه و تدریس در یک منطقه محروم کشور بخشی از مشکلات کشور را حل کرده است هرگز به سمت حرکت‌های عدالتخواهانه و مطالبه‌گرانه از مسئولین نخواهند رفت و هرگز اقدامی برای مطالبه جهت مطالبه برای اصلاح مثلاً سیستم اقتصادی و بانکی کشور را آغاز نکرده و ضرورتی برای مبارزه با تبعیض‌‌ها و اختلاس‌ها و بسیاری موارد ناهنجاری دیگر در جامعه احساس نمی‌کنند.
نتیجه این می شود که بجای مطالبه از مسئولین، واحد پژوهش های مردمی اردو تاسیس می شود که اولا واحد پر طرفداری برای پذیرش مسئولیت از سوی دانشجویان نیست و ثانیا نهایت کاری که می کند این است که لیستی از محرومیت های منطقه تهیه کرده و به صورت جزوه و یا در قالب جلساتی در اختیار مسئولین قرار می دهد. لذا این واحد هرگز برای هیچ مسئولِ کلانِ متخلفی در کشور و یا حتی در منطقه اردو هم، خطر ساز نبوده و نیست.
این اردو در واقع سکوی پرتاب برای کسانی است که دنبال طرحی می گردند که در یک حرکت انقلابی بخش زیادی از گناهانشان را پاک کرده و نیاز به تلاش و مبارزه مداوم و مستمر در طول سال نداشته باشد!

حرف آخر
گرچه با گذر زمان اردوی جهادی پررونق‌تر می‌شود و مسئولین اردو کمتر مورد سؤال و مطالبه در اصل و تئوری کار قرار می‌گیرند، اما باز در پاسخ به سؤالات متداول اردو احتمالا جملاتی اینچنینی خواهید شنید: اینها باید یکبار بیایند، ببینند اردو چیست ، بعد ساکت می‌شوند! گاهی برای برخی، استدلال کارساز نیست و باید خودشان تجربه کنند! اینها از داخل شهر تهران می‌خواهند راجع به اردوی جهادی نهبندان ابراز نظر کنند!
طبیعی است که در این پاسخها منطقی وجود ندارد اما این پاسخ برای کسانی که تحت تأثیر بار معنوی بزرگ اردو بوده‌اند اثری دو چندان دارد و حتی می‌تواند با چاشنی احساس، برایشان پذیرفتنی هم باشد.



نویسنده : مهاجر » ساعت 3:35 عصر روز یکشنبه 86 اسفند 26