سفارش تبلیغ
صبا ویژن


مهاجر -


درباره مهاجر
مهاجر -
مدیر وبلاگ : مهاجر[197]
نویسندگان وبلاگ :
مسئول مسافرت[71]
معاون فرهنگی[2]
معاون علمی[2]
معاون اداری-مالی[2]
وحید نصیری کیا[13]
احسان آقارضایی[-2]
سعید توکلی[2]
محمد علی بیگی[0]
میهمان[6]

آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
اطلاع رسانی
جهادی 87
جهادی 88
درباره جهادی
فعالیت‏ها در جهادی
خاطرات جهادی
فقر و محرومیت
مطالب طنز
فرکانس محرمانه
وقایع
شورای هماهنگی
مؤمن جهادی
خواهران جهادی
بسیج سازندگی
فرهنگی داخلی


.::رفیق قافله::.
شورای هماهنگی گروه های جهادی
تأملاتی در باب جهادی
بنیاد فرهنگی والی
مؤسسه جهادی
بسیج سازندگی
یاوران جهادگر
جواد الائمه
مهرباران
رضوان
رازدل
آفتاب طلایی(نیک شهر)

.::همرهان::.
آنتن [35]
کتاب های سید مرتضی [177]
فلسفه و حکمت [149]
باشگاه اندیشه [137]
صالحین شیعه [62]
ماهنامه حیات [146]
ماهنامه حضور [295]
ماهنامه راه [134]
سبکبالان [102]
مجاهد [390]
ساجد [133]
نائب [355]
[آرشیو(12)]

شماره دوم نشریه هجر.آبان 88.نسخهpdf آوای مهاجر


اشتراک فصلنامه مهاجر
 
لوگوی وبلاگ
مهاجر -

کلیه حقوق این وب‏گاه متعلق به گروه جهادی مهاجر است
Mohajer.basij@gmail.com
 RSS 

بیل را داد به من
و کلنگم را هم
به زمین نیم نگاهی انداخت
گفت بکَن

کندم از این دنیا
کندم از این عالم
کندم از جاه جهان
کندم از عالم و مافیهایش
کندم از هر چه دروست
کندم از آنچه همیشه با اوست
کندم از آنچه نباید می داشت
کندم از آنچه که دارد - یا خواهد داشت -

کندم از این همه دیوار بلند
کندم از آن همه افکار بلند
کندم از آرزو های سر راه
کندم از دلخوشی های بی‏راه
...
...
...
آه را باید کَند
عشق را باید کَند
بیل را باید کَند
همه را باید کَند

داد زد
آی بس است
بیا بالا دیگر
چه قدر خواهی کَند
به کجا خواهی رفت
بیا بالا دیگر
بیا بالا که بس است
بیل
بیل یادت نرود ... 



نویسنده : مهاجر » ساعت 9:0 صبح روز دوشنبه 87 فروردین 5


[جهادی 87]

1. از بهمن ماه اولین فعالیت ها برای مسافرت 87 آغاز شد(سفرهای شناسایی). احتمالاً دوم سفر هم برای قطعی کردن محل مسافرت ایام عید یا بعد از عید باشد. از این به بعد اخبار و مطالب مربوط به مسافرت 87 در قسمت جداگانه خواهد آمد.
2. اولین کار انتخاب معاونین مسافرت تا 24 فروردین ماه است. از تمامی کسانی که علاقه مندند با سیستم مسافرت در برگزاری مسافرت همکاری وپژه نمایند با ما تماس بگیرند.(در اسرع وقت)
زمان پیشنهادی شروع مسافرت: 15 تیرماه - 1 مردادماه.
مدت مسافرت: 10-15 روز.

محل مسافرت: ایلام.
ظرفیت: 80 -120 نفر از برادران (بستگی به میزان استقبال دارد)+ 10-20 نفر از خواهران(به 1. میزان استقبال 2. تعریف کار در منطقه 3. برنامه ریزی قبل از مسافرت بستگی دارد. ضمناً در مورد خواهران ثبت نام عمومی نخواهد بود).
زمان پیشنهادی آغاز ثبت نام: 1-15 اردی‏بهشت ماه.
هزینه پیشنهادی مسافرت: 5 - 10 هزار تومان.
جمع آوری کمک برای پروژه عمرانی و ...: حداقل 30 هزار تومان. 
زمینه فعالیت‏ها: 1.آموزشی 2. فرهنگی 3. عمرانی 4. پژوهش های مردمی 5. پزشکی 6. فعالیت تخصصی(؟)
3. در رابطه با زمینه فعالیت و برنامه های داخلی (اعم از فیلم، برنامه های جانبی، سخنرانی و ...) مسافرت هر پیشنهادی که تصور می کنید به بهتر برگزار شدن مسافرت کمک کنید هر چه سریع تر به اطلاع سیستم مسافرت برسانید. زیرا عملی شدن پیشنهادات نیاز به بحث و گفت و گو، برنامه ریزی و پیگیری دارد.  
لطفا قبل از هماهنگی با مسؤلین مسافرت در این راستا شخصاً اقدام به فعالیتی(اعم از مالی، جمع آوری کمک نقدی و غیر نقدی و ...) ننمایید.
تلاش می کنیم شرایط را طوری فراهم کنیم که همه دوستان در جمع آوری هزینه مسافرت همکاری کنند.
اطلاع تکمیلی به تدریج پس از برگزاری جلسات معاونین اعلام خواهد شد. 



نویسنده : مهاجر » ساعت 9:0 صبح روز شنبه 87 فروردین 3


 

 

 

 

 

 

 

 

بهاران، از کجاست که روحِ روییدن و سبز شدن ناگاه در تن خاکِ مرده پیدا می‌آید؟ و از کجاست که روحِ شکفتن ناگاه از تنِ چوب خشک چندین برگ‌های سبز و شکوفه‏های سفید و آبی و زرد و سرخ بر می‌آورد؟

بهاران رازدار رستاخیز پس از مرگ است و قبرستان‌ها مزارعی هستند که در آنها بذر مردگان افشانده‌اند و جسم تا نمیرد، کجا رستاخیز پذیرد؟

این بار انقلاب ربیع و انقلاب صیام به هم بر افتاده‌اند تا آن یکی هسته‌ی جسم را بشکافد و این یکی هسته‌ی جان را، و زندگان از بطن مردگان سر بر آورند.

با بهاران روزی نو می‌رسد و ما همچنان چشم به راهِ روزگاری نو. اکنون که جهان و جهانیان مرده‌اند، آیا وقت آن نرسیده است که مسیحای موعود سر رسد؟ و یحی الارض بعد موتها...

   نوشتاری از سید مرتضی آوینی



نویسنده : مهاجر » ساعت 9:0 صبح روز جمعه 87 فروردین 2


عیدتون مبارک...
عده ای از جهادگران نوروز را (هم) در سفر جهادی می گذرانند.
شاید گاهی اوقات جهاد کردن به جهادی نرفتن باشه! جهادی نوروز یه مزه دیگه داره! ولی شاید اینکه بمونی خونه و توی اتاق تکونی کمک خانوادت باشی سخت تر باشه! البته نباید به بهانه ای برای «جهادی نرفتن» تبدیل بشه! بالاخره امیدواریم هممون به فکر جهاد باشیم!    
1. رضوان
استان خراسان جنوبی-شهرستان نهبندان- دهستان میغان
2.ف.م.2
ریگان
3.ف.م.1
شهرستان طبس در استان یزد
4. نفحات(دانشگاه امیر کبیر)
شهرستان دیر در استان بوشهر
5. دانشگاه امام حسین(ع)
کرمان
6. شهید چمران(ف.خواجه نصیر)
بشاگرد
7. ...



نویسنده : مهاجر » ساعت 9:0 صبح روز پنج شنبه 87 فروردین 1


[فرکانس محرمانه]

1. چند روز پیش مطلبی درباره جهادی در نسخه اینترنتی یکی از نشریات دانشجویی دانشگاه امیرکبیر دیدم که مقاله و نظرات ارسالی برام جالب بود. می تونید در اینجا(+) همه رو با هم ببینید. و بنا به دلایلی که به برخی اشاره می کنم فقط بطور آرشیوی همراه با دو نظر مهمش تو قسمت درباره جهادی   گذاشتم.

بگذریم که چنین عکس العمل هایی شایسته فضای دانشجویی نیست و این دلیل بر ضعف اندیشه ورزی و نظریه پردازی و تحمل عقاید مخالف و برخورد منطقی با آنها در جامعه دانشجویی است. گر چه خود بنده هم به مقاله مزبور نقدهایی وارد می دانم و این موضوع موجب نمی شود که با یک موضوع برخورد برشی داشته باشیم. آنچه مطرح شده است ناشی از یک رویکرد احساسی نسبت به سفر جهادی در بین اغلب کسانی است که بر مقاله مزبور نقد وارد کرده اند(که به نظر بنده نقدهای فوق فاقد ارزشند).

با وارد شدن سفر جهادی و نظام فکری وابسته به آن در مجموعه دانشجویی(از مجموعه های فارغ التحصیلان برخی دبیرستان ها) باید شاهد نقدهایی از این قبیل و همانند آن باشیم. نقدهایی که راه را برای رشد این حرکت در بین دانشجویان را باز خواهد کرد. و علاوه بر آن عدم تدوین(و یا حداقل مکتوب و مستند نبودن) تئوری ها و سامانه های تفکری این حرکت را بیش از گذشته روشن می کند. آنچه باید از فارغ التحصیلان این قبیل مدارس که خود را مدعی برگزاری چنین حرکت هایی می دانند پرسید که چرا تا کنون تلاشی در این زمینه ننموده اند؟ آیا واقعا به چنین حرکتی(تدوین بنیان های نظری این حرکت) نیاز نبوده است؟ اگر نبوده چرا مشکلاتی در برگزاری چنین مسافرت هایی در این جمع ها سرباز کرده است؟... بگذریم که نوشتن در این باره نیازمند فرصت و تحقیق بیشتری در این زمینه است. به هر حال کم و بیش این نیاز با توجه به ماهیت گروه های دانشجویی مشاهده شده و قدم هایی برای رفع آن برداشته شده و می شود.

2. از همه این ها جالب تر اظهار نظر دوست خوبم آقای محمد معصومی منفرد (مسئول گروه جهادی نفحات::ستاد جهادی دانشگاه امیرکبیر)  که در راستای برگزاری مسافرت مشترک با گروه جهادی امیرکبیر در استان ایلام (زردلان86) با ایشان آشنا شدم است. امیدوارم که ادامه مطلب ناشی از غرض ورزی یا مسائلی شخصی و ... نباشد که بنده حقیر هیچ گونه علقه ای نه به گروه جهادی دارم نه به مسافرت جهادی، و از همکاری با ایشان اصلا پشیمان نیستم. هر چه در دلایل مشکلات  سفر گذشته را بررسی کردم، دلیلی جز رفتارهای شخصی برخی افراد(چه در گروه مهاجر و چه در گروه نفحات) ندیدم، گر چه بخش اعظمی از مشکلات را بر عهده می گیرم.   
با این حال اظهار نظر آقای معصومی را هم چندان منصفانه نمی دانم(که در پاسخ به مقاله آقای پور فرد نوشته اند)؛  

«آن مسافرت کذا به علل متعددی که بعدا مفصلا بیان خواهد شد از جمله بدترین و بی نتیجه ترین مسافرت های جهادی برگزار شده برای هر 3 دانشگاه مذبور بوده است (از جمله در دو حوزه آموزشی و فرهنگی) البته این خود نمونه از تجربه و خطا و اصلاح در برگزاری مسافرت جهادی است که پس از آن هر سه گروه مذبور اصلاحات زیادی در سیستم خود به انجام رسانیدند از این رو برخی از گروههای فوق دلگیر شده و به سمپاشی در این خصوص پرداختند.»

منظور ایشان را به درستی از «برخی گروه های فوق» را نمی فهمم،  پس از برگزاری اردوی فوق(بر خلاف سفر ایلام) جلسه ای با حضور سه گروه فوق تشکیل شد و مشکلات برگزاری اردو بررسی شد. ولی تا کنون هنوز ارتباط صمیمانه ای بین گروه های فوق برقرار است.
همینطور منظور از «بدترین و بی نتیجه ترین مسافرت های جهادی»! شاید کم بازده بودن یا عدم کارایی ستاد و یا ... قابل پذیرش بود ولی بی نتیجه بودن و یا ...؟؟؟؟
دوست خوبم،
سفر مذکور و شیوه برگزاری آن با مشورت و تصمیم گروه های فوق(با برگزاری جلسات متعدد) صورت پذیرفت و یکی از بهترین سفرهای جهادی حداقل در قسمت خدمات بود، ولی از آن جهت که برای اولین بار بود که به این شیوه برگزار می شد مشکلاتی بروز کرد که تنها به شیوه برگزاری بازمی گشت نه برگزار کنندگان. که بسیاری از آن تجربیات در سفر امسال گروه های جهادی دانشگاه امیرکبیر و سمنان راه گشا بود. و همین طور تجربه خوبی برای گروه های جهادی که بعد از مطالعه آن مطلب بنده مصمم شدم  این دستاورها را با همکاری دوستان مکتوب کنیم.

3. به نظر بنده حقیر هدف سفر جهادی هر چه که باشد نمی تواند «حفظ جمع ارزشمند...» و «خودسازی»(حداقل در این شکل) و ...(شاهد مثال هم همین مورد که خاص هم نیست!) که البته در جمع های دانشجویی (واقعاً دانشجویی) مسئله کاملا متفاوت است. هنگامی هدف کمرنگ شد همه چیز ممکن است.
امیدوارم هدف اصیل را فراموش نکنیم ...
یا علی    



نویسنده : مهاجر » ساعت 4:59 عصر روز یکشنبه 86 اسفند 26


[| محمدرضا پورفرد - ارشد برق]

همه ما در بازه زمانی نزدیک پایانِ ترم دوم تحصیلی و پیش از تابستان شاهد ثبت نام برای اعضای طرحی به نام اردوی جهادی هستیم .
در حین ثبت نام خیمه ای در دانشگاه بر پا شده و نمایشگلاهی از عکس مناطق محروم و جملاتی از شخصیت ها در رابطه با لزوم رسیدگی به فقرا نیز در این نمایشگاه به به بازدید عموم گذاشته می شود.
اما نکته جالب همه این نوع اردوهای جهادی این است نقش برخی افراد یعنی همان مدرسه مفیدی ها در آن بسیار پررنگ بوده و به نوعی می توان این اردو را اردوی برگزار شده توسط دانشجویان مدرسه مفیدی دانست.و نکته جالبتر اینکه برخی از این افراد در طول سال در هیچ تشکل دانشجویی ای و یا احیانا نشریه و همایشی و کلا در هیچ فعالیت فوق برنامه ای شرکت نداشته ولی تقید عجیبی به شرکت هر ساله در اردوی جهادی دارند.اما جالبترین نکته این است که انبوهی از سوالات در مورد فلسفه این کار و وجود دارد که هرگز پاسخی قانع کننده و در خوری به آنان از سوی مسئولین اردوی جهادی داده نمی شود و با نفی منتقدین و قابل توصیف ندانستن فلسفه کار، از کنار این انتقاد ها به سادگی گذر می شود.

 از اردوی جهادی امام تا اردوی جهادی مفیدی


نویسنده : مهاجر » ساعت 3:35 عصر روز یکشنبه 86 اسفند 26


قیصر امین پور

 

ما حاشیه نشین هستیم.

مادرم می گوید : پدرت هم حاشیه نشین بود،

در حاشیه به دنیا آمد، در حاشیه جان کند، یعنی زندگی کرد و در حاشیه مرد.

من هم در حاشیه به دنیا آمده ام.

ولی نمی خواهم در حاشیه بمریم.

برادرم در حاشیه ی بیمارستان مرد.

خواهرم همیشه مریض است. همیشه گریه می کند، گاهی در حاشیه ی گریه، کمی هم می خندد.

مادرم می گوید : سرنوشت ما را هم در حاشیه ی صفحه ی تقدیر نوشته اند.

او هر شب ستاره ی بخت مرا که در حاشیه آسمان سوسو می زند، به من نشان می دهد.

ولی من می گویم : این ستاره من نیست.

من در حاشیه به دنیا آمدم،

در حاشیه بازی کردم.

همراه با سگ و گربه ها و مگس ها در حاشیه ی زباله ها گشتم تا چیز به درد بخوری پیدا کنم.

من در حاشیه بزرگ شده ام و به مدرسه رفتم.

در مدرسه گفتند : جا نداریم.

مادرم گریه کرد. مدیر مدرسه گفت : آقای ناظم اسمش را در حاشیه دفتر بنویس تا ببینیم!

من در حاشیه روز، به مدرسه شبانه می روم.

در حاشیه کلاس می نشینم.

در حاشیه مدرسه می نشینم و توپ بازی بچه ها را نگاه می کنم، چون لباسم هم رنگ بچه ها نیست.

من روزها در حاشیه خیابان کار می کنم و بعضی شب ها در حاشیه پیاده رو می خوابم.

من پاییز کار می کنم، زمستان کار می کنم، بهار کار می کنم، تابستان کار می کنم و در حاشیه کار، کمی هم زندگی می کنم.

من در حاشیه شهر زندگی می کنم.

من در  زمین زندگی می کنم. بر لبه آخر دنیا!

من در مدرسه آموخته ام که زمین مثل توپ گرد است و می چرخد.

اگر من در حاشیه زمین زندگی می کنم، پس چه طور پایم بر لبه ی زمین نمی لغزد و در عمق فضا پرتاب نمی شوم؟

زندگی در حاشیه زمین خیلی سخت است.

حاشیه بر لب پرتگاه است، آدم هر لحظه ممکن است بلغزد و سقوط کند.

من حاشیه نشین هستم.

ولی معنی کلمه ی حاشیه را نمی دانم.

از معلم پرسیدم : حاشیه یعنی چه؟

 گفت : حاشیه یعنی قسمت کناره ی هر چیزی، مثل کناره لباس یا کتاب، مثلاً بعضی از کتابها حاشیه دارند و بعضی ازکلمات کتاب را در حاشیه می نویسند؛ یا مثل حاشیه شهر که زباله را در آن جا می ریزند.

من گفتم : مگر آدم‌ها زباله هستند که بعضی از آنها را در حاشیه شهر ریخته اند؟

معلم چیزی نگفت.

من حاشیه نشین هستم.

به مسجد می روم، در حاشیه مسجد نماز می خوانم، نزدیک کفش ها؛ در حاشیه جلسه قرآن می نشینم. من قرآن خواندن را یاد گرفته ام، قرآن کتاب خوبی است.

قرآن ما حاشیه ندارد.

هیچ کلمه ای را در حاشیه آن ننوشته اند، اگر هم گاهی کلماتی در حاشیه آن باشند، آن کلمات حاشیه هم مثل کلمات دیگر عزیز و خوبند.

من قرآن را دوست دارم.

خوب است همه چیز مثل قرآن خوب باشد.



نویسنده : مهاجر » ساعت 4:0 عصر روز جمعه 86 اسفند 24


شماره 4و3+20 نشریه حیات(بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع)) پیرامون بحث فقر و اردوهای جهادی و ...
مطلب زیر به نظرم بد نیست گرچه بهش نقد وارده؛ اینجا گذاشتم یه نیگا بندازین و نظر بدین.
ضمناً نشریه مهاجر بهار و زمستونش باهم درمیاد(ان شاء الله)...

-------------------------------------------

جایگاه تربیتی حرکت های جهادی

علی بهادری

 «یا ایها الذین آمنوا هل ادلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب الیم تومنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون»

اگر تفسیر موسعی از عذاب الیم داشته باشیم و به این بینش رسیده باشیم که رذایل اخلاقی چون کبر و غرور و خشم و شهوت که به آن گرفتاریم نیز از جلوه های عذاب و نوعی جهنم است که گریبانگیر ما شده، آنگاه ارزش کریمه فوق، در درمان دردهای مزمن و کهنه ما آشکار می شود.

برای درمان مرضها و حرکت به سمت خدا در کنار ایمان به خدا و رسولش(ص)، جهاد با جان و مال لازم است. خدمت به خلق که به گفته حضرت امام (ره) «خدمت به خداست»، اکسیری است که مس وجود بسیاری از اهل معرفت را طلا کرده است. این است که سید علی قاضی(ره) در آخرین جمله وصیت نامه خویش در کنار زیارت سید الشهدا(ع)، خدمت به خلق را متذکر می شود و در سیره عملی او نیز، مصادیق بسیاری از خدمت به خلق را به شیوه های مختلف می بینیم.

در این که «خیر دنیا و آخرت ما، رسیدگی به حال محرومان جامعه است» شکی نیست؛ و همه می دانیم انفاق، توفیقی است که نصیب مردمان هر عصر و زمانی نمی شود. در روایت نیز آمده است که در دولت حضرت ولی عصر(عج)، مومنین آرزو می کنند فقیری بیابند تا به او کمک کنند.

حرکتهای جهادی در ادامه راهی است که پیر جماران به ما نشان دادند و فرمودند: «چه نیکوست که طبقات تمکن دار، به طور داوطلب، برای زاغه نشینان و کپرنشینان مسکن و رفاه تهیه کنند».  در این حرکت، دانشجویان از پاره ای از لذایذ و رفاه دنیوی می گذرند و با انفاق سرمایه مالی، زمانی و جانی خود به محرومین، با خداوند معامله ای می کنند که «تنجیکم من عذاب الیم» است. این که در این تجارت، واقعا چه نصیب جهادگران می شود، ما نمی دانیم؛ چراکه اولا «انا الجاهل فی علمی و فکیف لااکون جهولا فی جهلی»

ثانیا: طرف مقابل این جهادگران، خداوند کریمی است که «یرزق من یشاء‌ بغیر حساب»

اما از این جهت که آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید؛ ذیلا به برخی از ابعاد آموزشی و تربیتی اردوهای جهادی اشاره می شود، تا شاید بتوان با شناخت آنها و تفکر و تدقیق در آنها، حداکثر استفاده را از شرکت در یک سفر جهادی داشت.

1-   اولین و مهمترین اثر این حرکت، پا گذاشتن روی نفس و منیت است؛ چرا که حرکتی است که درآن انسان، لباس های تفاخر و خودبینی را را از تن بیرون می آورد و در لباس کارگری ساده ظاهر شده، با مردمی فقیر و بی آلایش هم دم و هم نشین می شود و در کارهایی مشارکت می کند که شاید قبلا برای او انجام می دادند و او تنها دستور می داده است. تلاش برای رهایی از کبر و خود پسندی، مصداق همان جهاد اکبری است که پیامبر(ص) فرمودند.

حضرت امام (ره) نیز در کنار توصیه های مکرر در مورد محرومین که آنها را ولی نعمتان ما دانسته اند، بعد تربیتی این حرکتها را فراموش نکرده و تاکید نموده اند: «... از شما می خواهم که در ضمن جهاد سازندگی، جهاد نفس هم داشته باشید.»

برای تحقق جهاد نفس، اولا باید جهادگر در تمام مراحل سفر، با خلوص نیت عمل کند؛ یعنی کار را فقط برای خدا انجام دهد؛ چرا که ائمه اطهار توصیه کرده اند: «خلّص العمل، فان الناقد بصیر بصیر» و در حدیث قدسی آمده: «انی لا اقبل الا ما خلّص لی» حضرت امام(ره) نیز در ادامه توصیه به جهاد با نفس در کنار جهاد سازندگی می فرمایند:‌ «اگر این کاری را که انجام می دهید برای خدا خالص بشود، جهاد نفس هم تحقق پیدا کرده است.»

ثانیا: اخلاص باید بر طول سفر در همه مواقع و بر همه کارها سایه افکند؛ چرا که حضرت امیر(ع) می فرمایند: «در پیکار با نفست، تو را همین بس که همواره بر آن چیرگی جویی و پیوسته با خواهشهایش در ستیزه باشی»

ثالثا: عمل باید بدون هرگونه چشمداشتی اعم از مالی، احترامی و ... از محرومین انجام شود؛ چرا که خداوند می فرماید: «لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی»

رابعا:‌ اگر خداوند به جهادگر توفیق داد و توانست عملی خالص برای خدا و بدون هرگونه آفاتی از قبیل منت و اذیت و ریا و ... انجام دهد، در این حال نباید به عمل خود مغرور شود، که خداوند به عابدی از بنی اسرائیل که هفتاد سال عبادت کرده بود گفت: «عبادت هفتاد ساله تو برای این کفایت می کند که من شبی، درد دندانی را از تو بر طرف کنم».

با توجه به موارد فوق، به نظر می رسد سفر جهادی برای خودسازی و رهایی از امراض روحی و قرار گرفتن در صراط مستقیم، موقعیت استثنایی به وجود می آورد که باید از آن کمال استفاده را برد.

2-   این حرکت، تمرین خودسازی و جامعه سازی است. تمرین بی آلایشی و خاکی بودن است برای کسانی که در محیط زندگی خود، توان بی آلایش بودن را ندارند؛ تا شاید بتوانند مصداق روایت های متعدد ذم دنیا و زهد در آن قرار گیرد: «من زهد فی الدنیا اثبت الله الحکمه فی قلبه»

3-   ویژگی منحصر به فرد و یگانه ای که در حرکت های جهادی وجود دارد، جنبه الگودهی این حرکت ها به عنوان اعمالی غیر مادی و تکلیف محور -در مقابل اعمال دنیوی و مادی محور- می باشد که تفکرات و نیات و انگیزه های اصیل اسلامی را برای انسان زنده می کند؛ چه اینکه جهاد گران با این عمل خود، آرمانی والاتر از هدفهای  رایج غیردینی همچون اهداف اقتصادی و سیاسی را برای خود تداعی  کرده و به این سو سوق پیدا می کنند که خداوند متعال می­فرماید: «رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله و اقام الصلاه و ایتاءالزکوه ...» و حتی در نهایت، این اقدام آن‌ها می‌تواند الگویی گسترده برای جامعه، جهت بازپروری چنین تفکراتی باشد.

حرکت جهادی جوانان، ناشی از تفکر پر دغدغه و مسئولیت محور آنها می باشد و به وسیله حرکتی دسته جمعی ناشی از این تفکر، انتخاب اهداف والاتری را به عنوان آرمان اصلی انسان از کار و تلاش، برای خود میسر ساخته و به مردم نیز معرفی می کنند و روح اسلام و تفکر اسلامی را که کار را نیز همانند جهاد در راه خدا معرفی کرده است، زنده کرده و به مردم معرفی می نماید تا بدین وسیله از انحراف احتمالی خود و جامعه، که هدف اصلیش را از کار و تلاش و تولید، به سوی مسائل مادی و غیر معنوی پیش می برد، جلوگیری نموده باشند؛ همچنانکه مقام معظم رهبری در این رابطه می فرمایند: «پایبندی به اصول انقلاب، بدون مجاهدت در راه نجات مستضعفان و محرومان، سخنی بی معنی و ادعایی پوچ است.»

4-   اردوی جهادی، عمل به روایاتی است که به مجالست با فقراء توصیه کرده اند و انسان را از فواید و برکات معنوی و مادی این عمل، بهره مند می سازد؛ چراکه در این سفر، ارتباط مستقیم و بی واسطه با فقرا و محرومین صورت می گیرد. با بررسی روایات و تعالیم اسلامی، روشن می شود که صرف برقراری ارتباط با محرومین و دلجویی از آنان و رسیدگی بی واسطه و مستقیم به آنها، موضوعیت دارد. ائمه اطهار (ع) نیز با وجود توانایی بر کمک به فقرا از طرق مختلف، خود شخصا اقدام به کمک رسانی به آنها می نمودند. مقام معظم رهبری نیز در این باره می فرمایند: « به این نقاط محروم بروید و با مردم به طور رو در رو تماس بگیرید و در جریان کارهایشان قرار بگیرید. خود این سفرهایی که انجام می شود به خصوص به نقاط دوردست و محروم- خیلی با ارزش و بابرکت است».

5-   تقویت توانایی مسوولیت پذیری را می‌توان از دیگر هدایای این طرح برای شرکت کنندگان دانست. جهادگران می آموزند مسوولیت انجام کار خاصی را بر عهده گرفته و این وظیفه را علی رغم سختی آن، به نحو احسن به اتمام برسانند. مربیان آموزشی و فرهنگی به علت حساسیت کار و عهده دار بودن تربیت اخلاقی و علمی افراد، باید به این امر توجه ویژه ای داشته و خود را برای مسوولیت پذیری در عرصه های دیگر آماده سازند.

6-   از آنجا که جهادگر به عنوان دانشجو و تحصیلکرده در بین محرومین ظاهر می شود، مردم به اوتوجه خاصی داشته و به دید الگو می نگرند. مشهود و محسوس بودن این امر برای جهادگر، باعث می شود وی در طول اردو، نظارت و کنترل بیشتری بر اعمال و رفتار خود داشته باشد. این توفیق اجباری در محاسبه نفس، باعث می شود وی بتواند نقاط ضعف و قوت خود را بهتر بشناسد، مصداق روایت «حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا» قرار گرفته و در راستای اصلاح جنبه های منفی و تقویت نقاط مثبت خود گام برداد.

7-      تمرین ولایت پذیری نیز، در صورت آمادگی جهادگر، می تواند از دیگر مزایای این سفر برای او باشد. چراکه سفر جهادی نیز تا حدود زیادی شبیه اردوی نظامی می‌باشد و شرکت کنندگان در اردو، موظف به اجرای تصمیمات مختلف مسوولین اردو، در مسائل گوناگون همچون تقسیم نیروها، تعیین ساعات کاری، شیوه و نوع اجرای مسوولیتها و ... بوده و در قبال آنها باید پاسخگو باشند.

8-   ایجاد نگاه متفاوت نسبت به مسوولیت ها و مقام های دنیوی نیز می تواند از دیگر فواید تربیتی این طرح باشد. برای مثال، یک مدرس در اردوهای جهاد علمی، با وجود نگاهی که به علت اهمیت شغل معلمی در مناطق محروم نسبت به دبیران وجود دارد، مسوولیت تدریس را نه به عنوان مقام و شان علمی، بلکه با نگاه  یک وظیفه و تکلیف شرعی می پذیرد و این نگرش، مانع از کوتاهی او در ایفای تعهدات او و همچنین شکل گیری خصایص منفی و نا مناسب اخلاقی ناشی از مسئولیت در او می گردد، که می تواند تمرینی مناسب جهت مسئولیت پذیری های آینده او باشد.

لازم به ذکر است مزایای تربیتی حرکتهای جهاد علمی نسبت به سایر انواع حرکتهای جهادی به طور جداگانه ارائه خواهد شد.

9-   با اندکی تامل در لوازم ظهور حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء)، می توان  شرکت در سفر جهادی را نمونه بارز و واقعی انتظار فرج به شمار آورد. یک جهادگر، با سعی و تلاش خود در طول یک اردوی جهادی و به تبع آن قبل و پس از اردو، عملا تمایل خود را مبنی بر استقرار عدالت که از اهداف اصلی ادیان آسمانی و در پایان آنها حضرت حجت است، ابراز می دارد و نشان می دهد حاضر است از همه توان خود در این راستا مدد گیرد. وی عملا در حد توان خود اقدام به آماده سازی شرایط مناسب جهت ظهور نموده است که این جنبه نیز چه از نظر آماده سازی درونی، جهت پذیرش امام معصوم(ع) و چه از جهت بیرونی و فراهم آوردن شرایط ظهور در سطح اجتماع، می تواند برکات فراوانی به همراه داشته باشد که «افضل الاعمال انتظار الفرج»

مقام معظم رهبری دراین رابطه می فرماید: «نزدیک شدن ما به امام زمان(عج)، یک نزدیک شدن معنوی است، یعنی شما درهر زمانی که بتوانید کیفیت و کمیت جامعه اسلامی را افزایش بدهید، امام زمان - صلوات اللَّه علیه - ظهور خواهد کرد.»

در پایان باید به این مسئله اشاره کرد که با توجه به روح و ماهیت حرکت جهادی  و امر جهاد، در صورتی که نیت انسان از شرکت در چنین فعالیت هایی الهی و مطابق با اهداف والای اسلامی باشد، از مصادیق آیه شریفه «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» قرار خواهد گرفت و بدین وسیله مضاف بر تقویت و افزایش تاثیرات ناشی از فعالیت هاو خدمات او، خود نیز به سوی سیر رشد کمال رهنمون خواهد شد.

توجه داشته باشیم که این دوره، تنها شروع راه خواهد بود...




نویسنده : مهاجر » ساعت 4:0 عصر روز پنج شنبه 86 اسفند 23


[فرکانس محرمانه]

1.

اول سلام

دوم اینکه این واژه بزودی از این قبیل واژه هاست...
شاید به جای بزودی بنویسیم 1 درصد احتمال داره بهتره...
من بعد به جای بزودی می نویسیم:

ان شا، الله

سوم اینکه دلیل فاصله به روز رسانی وبلاگ به دلیل مشغله زیاد بنده حقیره تو این روزای آخر ساله...
آخر سال مثل روز آخره عمره که میخوای همه کارای عقب مونده رو به یه جایی برسونی...
(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!)

چهارم اینکه وقتی زیاد درگیر یه کاری می شی ذهنت در اون مورد خاص فعال می شه!(حالا نگید بابا ذهنت کجا بود که بخواهد فعال بشه!) و هزار تا موضوع مختلف ذهنت رو مشغول می کنه می تونی درباره هر کدوم کلی مطلب بنویسی و به نظر من این خوبه! البته اگه یادت بمونه که بعداً بتونی بنویسی(که معمولا نمی نویسی!).
یکی از موارد این بود که چه خوب می شد یک عده با یک گزارش مفصل را می افتادن دوره این اتاق تو اون اتاق، این اداره تو اون اداره که بابا جون جهادی که می گن اینه! کار فرهنگی که می گن همونه یا اونه! و از این قبیل ... یه چیزی تو مایه های بازاریابی(البته فقط در لغت!!)...
که خیلی درد دوا کنه! یکیش از هزارتاش اینه که موقع نامه زدن به این ور اون لازم نیست هر جا می شینی 2 ساعت (دقیقاً) برای حاجی فک بزنی که ما کی هستیم؟ جهادی چیه؟ کلا چند چندیم؟ و... تازه آخرش حاجی بهت بگه حالا توجیح(دقیقا نمی دونم با کدوم ح هستش!) اقتصادی داره؟؟؟؟؟؟؟؟  بعد 1 ساعت دیگه فک بزنی که توجیح اقتصادی هم داره!(اگه بخوای ثابت کنی توجیح اقتصادیش مهم نیست 1 ساعت بیشتر وقت بذار با درصد موفقیت کمتر)
گر چه از یه جهت ممکنه آسیب داشته باشه!(بعدا می گم!) 
اطلاع رسانی!تبلیغ!مستند سازی!
روی سه واژه بالا فکر کنید! خیلی مهمه!(فرصت کردم شرح مفصل می دهم!)
2.
حاجی قضیه عرصه یابی رو هواس!
آقا جون!(با توام! همونی که پیش قراولی رفتی!) جونه هر کی دوست داری هر چه زودتر یه تماس بگیر!
3.

گزارش تموم شده(83 صفحه) یکی باید پیگیر صحافیش باشه!

4.

هر کی اومده جهادی(مهاجر)!
کتاب خاطرات اولی(سفر به جزیره ناشناخته-کتاب دانشجویی) می‏خواد تجدید چاپ بشه!

اگر خاطره داری بفرست!
5.
چند تا پست دارم آماده می کنم!
ان شاء الله سریعتر می گذارم...

6.
در باره فرکاس هم بعداً می‏گم!!!!!!
7.

طولانی شد ولی عیدی ربیع الاول ما به شما:

اهتمام به امور مسلمین

من مواعظ النبی صلى الله علیه وآله وسلّم:
من أصبح من أمتی وهمّته غیراللّه فلیس من اللّه ومن لم یهتمّ بأمور المسلمین فلیس منهم ومن أقرّ بالذل طائعاً فلیس منّا أهل البیت.

(تحف العقول صفحه 47)
هر کس که صبح کند درحالى که در انگیزه‏ها و نیت‏هایش رضاى الهى نقش و تأثیر نداشته باشد، جزء جنداللّه و عاملان للّه، محسوب نمى‏شود و هرکس که صبح کند و نسبت به مصالح و مفاسد مردم و جامعه مسلمین بى‏تفاوت باشد در زمره مسلمین واقعى، به حساب نمى‏آید.
اهتمام به امور مسلمین مصادیق مختلفى دارد. مصداق اعلایش اهتمام به امور امت اسلامى و عزت و اقتدار و حکومت مسلمین است و مصداق دیگرش رسیدگى به حوائج ضعفاء و مستمندان است. هرکس که با رغبت تن به ذلت دهد از ما اهل بیت نیست. باید دانست که تسلیم با ذلت، تنها در مقابل قدرتمندان سیاسى نیست بلکه ذلت در مقابل ثروتمندان و سرمایه‏داران را نیز شامل مى‏شود. انسان نباید براى حرص و طمع و حطام دنیوى، خود را ذلیل کند. در روایتى وارد شده است که مؤمن همه چیز را مى‏پذیرد جز ذلت را.

 



نویسنده : مهاجر » ساعت 7:39 عصر روز دوشنبه 86 اسفند 20


1.
عماد مغنیه معروف به حاج رضوان!

2.
ظهور این جوانان نشانه‌ای است بر پایان عصر حاکمیت استکبار و نزدیک شدن دولت کریمه‌ی آل محمد علیهم صلوات‌الله، و نه عجب اگر اینان سر از پای ناشناخته، واله و شیدای لقاء الله شده‌اند و دل به دریای عشق زده‌اند، چرا که مشام جانشان رایحه‌ی ظهور شنیده است و قرب آن یار، نفخه‌ای مسیحایی در جانشان دمیده و آنان را به حیات عشق زنده ساخته است: هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق.
چیست آن نفخه‌ی حیات‌بخش مسیحایی که معجزه‌ای اینچنین از او بر آمده و در جان مرده‌ی ما روح عشق دمیده است؟ کربلا، آری کربلا. کربلا قلب پیکره‌ی تاریخ است و چشمه‌ی نوری که در آیینه‌ی جان ما انعکاس یافته است، و آینه اگر اناالشمس نگوید چه کند؟
3
.
چه تفاوت زیبایی است بین مرگ ذلت بار سربازان کفار و مرگ عزت بار دلاورمردان حزب الله!
و این را در چهره رهبران این دو می توان حس کرد...
4.
و اما چه رازی است بین جهادی و حزب الله و رضوان و حاج رضوان!
--------------------------------------
پی نوشت:
1. به سفارش گروه جهادی رضوان.
2. مورد 2 ؛ به قلم سید مرتضی آوینی.


نویسنده : مهاجر » ساعت 8:39 عصر روز شنبه 86 بهمن 27

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >