• وبلاگ : 
  • يادداشت : آيا رضوان رئال است؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + گمنام 

    سلام

    من نميدونم چرا آقاي الف الف اصرار دارند از نام گمنام ما براي مطلب گذاشتن استفاده بكنند

    واقعاً از لحاظ اخلاقي درست نيست.

    يك پيشنهاد براي جهتدار شدن تفكرات و مباحث:

    شما يك موضوع مشخص كنيد تا بقيه هم روي همين موضوع فكر بكنند . و نتايج را بيان نمايند.

    پاسخ

    سلام! شما مشكلتون رو خودتون با آقاي الف الف حل كنيد!:-) پيشنهاد خوبيست! مي توانيد شما هم موضوع پيشنهاد كنيد! گرچه خودم هم چنين خواهم كرد! شايد و بايد از مهم ترين ها شروع كنيم!
    + گمنام يا همون الف الف 
    بسمه تعالي.سلام.ممنون از اينكه مطلب من را در نظرات رو وب زدين. من تازه نظرات مربوط به مطالب قبلي نه قبليش را مطالعه كردم تنها يك نكته به نظرم آمد كه ديدم حيف است نگويم! راستش با توجه به اين نظرات به نظرم آمد كه برخي دوستان از قبل كلي روي مساله(مثلا هم انديشي) تفكر كرده اند، پيش خودشون دو دوتا چهار تا كرده اند و بعضا تجربه داشته اند اما تعداد كثيري از دوستان محل بحث را محل تفكر نيز مي پندارند بدين مضمون كه در جلسه "گفت و گو"و تفكر مي كنند(براي اولين بار روي موضوع) هر چه به ذهنشان مي رسد را مطرح مي كنند و ... و متاسفانه برخي حتي فرصت فكر كردن هم ندارند! و اين ضعف بزرگي است و انحراف است اگر كه :1. تفكر نكنيم پيرامون موضوعي و اظهار نظر كنيم.2.در عالم ديگري فكر كنيم، يعني تفكراتمون تنها براي توهماتمون اجرايي باشه. 3.آداب مباحثه و هم انديشي را فراموش كنيم.4. استفاده از افراد با تجربه و استفاده از تجربه آنها را فراموش كنيم. موفق باشيد.
    پاسخ

    سلام! تذكرات خوب و به جايي بود. از اينكه اينجا اظهار نظر مي كنيد واقعاً متشكرم. اميدوارم خودم، خودتون و خودشون به اين تذكرات توجه داشته باشند!
    "مثلاً همين آقا مصطفاي خودمان- 4 و 5 تايي انداخته است."
    آقا اينجاشو بد اومدي 17-18 تا قبل از بردي بود حالا احسابشو بكن.....
    اين رضوان كه ما رو راه نميده ميگن مهاجر رفته ها رو راه نميديم النگو هاشون ميشكنه
    (اشاره به اينكه عضويت اينترنتي ما رو تائئيد نميكنند)
    در مورد بند اخر هم خوب گفتي بالاخره اين همه فلسفه و كتاب هايي كه خوندي اينجا خودشو نشون داد
    بله متاسفانه براي بعضي ها جهادي شده تفريح!!! و براي بعضي ها هم مسكن براي عذاب وجدان و براي بعضي ها هم مخدر....
    چاره اش هم اين است كه گروه ها بعد از سفر به يه يادمان بسنده نكنند دستش(جهادي رفته مذكور) بگيرند و پا به پا ببرند. چه عملي چه اعتقادي
    ياعل،ياعلي
    پاسخ

    سلام! شرمنده گويا شما اشتباه متوجه شديد! مثال آقا مصطفي براي عبارت قبل است:«اگر کُنتر جهادي­يشان دورقمي نشده باشد»! اين اولاً. بستگي داره بالاخره. بنده رو كه راه دادند! اين دوماً. من؟!‏ فلسفه؟! اين هم سوماً. البته!! اين هم براي بند آخر و چهارماً.
    + جهادي رفته 

    سلام

    گفتيد غرور

    آره به خاطر غرور خيلي از آقايان اين كار را ادامه نمي دهم

    نمي خواهم وقت خودم را براي سر و كله زدن با آدمهايي

    مغروري كه فكر مي كنند چون چندتا درجه دارند بگذارانم

    راه را در جاي ديگر به گونه اي ديگر با نامي ديگر ادامه مي دهم

    تا نه استفاده از نامي باشد و نه كسي بخواهد خود را دايه اين كار بداند

    اين جوري خدمت بيشتري هم به اون مردم نيازمند چه از لحاظ مادي چه از لحاظ معنوي و چه از لحاظ فرهنگي مي شود

    كاش مسئولان محترم اين طرح

    كمي دست از غرور خود بر مي داشتند

    نمي دانم فكر مي كنند اين مسئول اين كي هستند

    كه اين همه ادعا دارند

    با تشكر

    يا حق

    پاسخ

    اللهم اهدنا الصزاط المستقيم! تندروي كار خوبي نيست! حتي اگر حق با آدم باشد! هدف از جهادي تربيت جهادي است! شايد اين طور بگوبند كه جهادي يك تمرين است! شايد.
    + جهادي رفته 

    سلام

    من كه جهادي و جهادي رفتم را بوسيدم گذاشتم كنار

    و كاري هم ندارم مي خواهد فرهنگ بشه يا نشه

    چرا كه در جهادي آنقدر آموختم كه بستمه

    توفيقات زيادي يافتم و ياد گرفتم

    خدا حلالم كنه

    پاسخ

    سلام! اميدواريم جهاد را نبوسيده بوشيد! البته بوسيدن چيزي اشكال ندارد(!) كنار گذاشتن بعضي ها خوب است، بعضي ها هم خوب نيست! منظور بنده هم اين نبود كه هر كي يك بار جهادي برود بعد بگذاردش كنار! اين جور كه نسل جهادي منقرض مي شود! شايد يكي از آسيب هاي جهادي غرور باشد. البته منظورم جناب عالي نبود.
    سلام.
    قسمت آخر پست به نظر يه نوع غفلت پيشرفته توي زندگي امثال منه. وقتي به يه وسيله خوب ميچسبيم و هدف رو فراموش ميکنيم.
    در مورد جهادي به نظرم شوراي هماهنگي بايد يه پرتال، ويکي، مجله تخصصي يا مانند آن درست کنه. اصل مشکل جمع نشدن نظراتمون، عدم ساختاريافتگي مسائل موجود درباره جهاديه. خوبه يه جا درست کنيم، مسائل رو دسته بندي کنيم و مقاله ها و حرفهاي پراکنده اي که زده شده رو جمع آوري کنيم. من خودم بدم نمياد کمک کنم.
    يا حسين
    پاسخ

    سلام!‏ شوراي هماهنگي واقعاً كارش سخت است! آن هم برمي گردد به نوع كار جهادي! نه مي شود به كسي پول داد كه گفت آقا اين بابت وقتي كه مي گذاري و نه اينكه كسي اين همه وقت دارد كه بگذارد! بالاخره كار و درس و زندگي هم هست! و به نظر من اين بر مي گردد به اينكه باز هم جهادي محل گذر است! و شايد بهتر بگوييم محل عبور است!
    + گمنام 

    سلام

    اگر بتونيم جهادي رو به جاي يك رفتار فردي يا جمعي به يك فرهنگ تبديل بكنيم تونستيم نتيجه لازم رو از جهادي هايي كه توي اين چند سال توسط همه اين مجموعه ها برگزار شده بگيريم.

    شايد خوب باشه روي اين فرايند بيشتر بحث بشه كه چه جوري اتفاقات و پديده هايي مثل انقلاب و جنگ و... به يك فرهنگ تبديل ميشن؟

    چي ميشه كه اين بعد يه مدت اين فرهنگ دوباره عوض ميشه؟

    يعني علل به وجود آمدن و استمرار يك فرهنگ چيه؟؟

    مولفه هاي يك فرهنگ چيه؟

    تاثير و وزن هر كدوم از اين مولفه ها چيه؟

    خيلي خوشحال شدم كه روي اين مسائل فكر! ( در درجه اول) و بعد از آن بحث (در درجه دوم) ميشه؟ ( يا بايد بشه)!

    پاسخ

    سلام! ان شاءالله در يادداشت هاي بعدي به اين موضوعات خواهيم پرداخت. مثلاً افت انگيزه ها يا موضوعات ديگر! تا حالا كه خدا بوده است و خدا. خودمان و خودمان. گويا از دوستان بخاري برنمي خيزد. شايد به اين نتيجه برسم كه اينجا را شخصي كنم! مشكلاتش و دردسرهايش هم كمتر مي شود! شايد!